در اين مقاله سعي شده است، به صورت موجز، مقايسههايي بين دو داستان ايراني و اروپايي انجام گيرد. در هر دوي اين داستانها، عشق ناگزير و چارهناپذيري در کار است که همه ارزشها را باژگونه ميکند، درد عشق موذيانه ميشود و عاشقان، آن را نهاني ناگزير تحمل ميکنند. با وجود تشابههايي که ميان داستانهاي عاشقانه جهان وجود دارد، هنوز نکات مشترک بسياري از داستانها شناخته نشده است. اميد است که در اين مقاله، فاصلههاي مکاني بين اين دو نويسنده از ميان برداشته شود و زيباييهاي هر دو داستان که در لفافه نظم و نثر پنهان است، آشکار شود.
مجموعه((نگارستان)) کتابی است متضمن نکات مختلف اجتماعی، امثله، حکایات، نظم و نثر و نوشتههایی از این دست .در شعری تحت عنوان((سیر تکوین)) آمده است :کرد عالم را چو خلقت کردگار/ هر چه را در جای خود داد او قرار/ داد بر هر چیز نوعی امتیاز/ آفرینش را چنین است اقتدار/ آنچه موجود است اضداد همند/ اکتساب از هم نمایند اعتبار/ هر چه در دنیاست دارد زوجیت/ هر یکی هم حاصلی آرد ببارد/ بیوجود ماده نر پیدا نشد/ نر بدون ماده کی آید به کار/ باز خنثی میکند طیف اسید/ میرسد بعد از زمستان نوبهار ..
منظومه ویس و رامین از شاهکارهای ادب فارسی و سروده فخرالدین اسعد گرگانی شاعر قرن پنجم هجری است. این داستان عاشقانه منظوم در حدود ۹۰۰۰ بیت دارد که در بحر هزج مسدس محذوف یا مقصورسروده شده است. چنان که از شواهد و قراین بر میآید فخرالدین اسعد گرگانی این اثر را از متنی پهلوی به شعر فارسی برگردانده است که در این ترجمه با آرایش کلام و به کاربردن صنایع لفظی و معنوی شاهکاری عظیم خلق کرده است.
پیوند بسیار کهن ملتهای عرب و ایران باعث شده که زبان فرهنگ و ادبیات عرب و فارسی در تعامل گسترده با یکدیگر قرار گیرند و در عرصههای فرهنگی به ویژه فرهنگ عامه نمود یافته است. تلاشهایی که در زمینه ادبیات تطبیقی صورت گرفته بسیار ناچیز است. از اینرو با بررسی مضمون فقر در اشعار معروف رصافی و پروین اعتصامی پژوهشهایی تطبیقی در ادبیات عربی و فارسی صورت گرفته است. رصافی به دلیل آگاهی به مسائل جامعه به ویژه فقر توجه خاصی نشان داده و حاکمان جامعه عامل را عامل فقر میداند و همچنین پروین اعتصامی نیز سهلانگاری حاکمان را باعث پیدایش فقر جامعه میداند. اما به خاطر زن بودنش کمتر مورد پذیرش جامعه قرار گرفته اما مانند رصافی یتیمان، بیوهزنان و مستمندان جامعه را مورد ترحم قرار میدهد.
ادوارد یونگ شاعر انگلیسی اواخر قرن هفدهم در اثر معروف خود با عنوان تفکراتِ شبانه تصویری غریبانه از صحنه مرگِ همسرش ارائه میهد. آلفرد دو موسه، شاعرِ فرانسوی قرنِ نوزدهم در سرودنِ مجموعه شعری اش با عنوان شبها از ادوراد یونگ الهام میپذیرد. او شب را تنها شاهد روزگار غمزدهاش در نظر میگیرد و الهههای شعر را برای التیامِ دردِ فراقش از ژرژ ساند به یاری میطلبد. در این مقاله در نظر داریم این دو مجموعه شعری را باهم مقایسه کنیم.