تصحیح متون همواره از اهمیت خاصی برخوردار بوده است و محققان و مصححان توجه ویژهای به آن مبذول داشتهاند. بدیهی است که امر تصحیح، همانند دیگر علوم، دانشهایی را میطلبد که بدون دستیابی بدانها، نیل به تصحیحی علمی متعذر مینماید. در این مجال، سعی بر آن است که به شیوهای علمی، تصحیح دیوان بیدل دهلوی از اکبر بهداروند را نقد و ارزیابی کنیم. در این تصحیح، اصول و موازین علمی رعایت نشده و اشتباهاتی از قبیل گزارههای نادرست، جملههای نامفهوم، و تناقض در جملات سراسر مقدمه را فراگرفته است. ایرادهای وزنی، یکدست نبودن نوشتار کلمات، اشتباهات نوشتاری، و سرهم نوشتن کلمات مرکب متنِ تصحیح را دربر گرفته است. انتشارات نگاه این کتاب را در 1386 در دو مجلد به چاپ رسانده است.
این مختصر مقدمهای است بر کتابی بنام The Mythology of Imperialism به قلم جونا رسکین که درباره ردیارد کیپلینگ، جوزف کانراد، ای. ام. فارستر، دی. اچ. لارنس و جویس کاری و آثارشان نوشته شده است. کتاب توسط محبوبه مهاجر در سال 1351 ترجمه شد و انتشارات شبگیر آن را به چاپ رساند.
در این تحقیق ابتدا کوشش شده است تعریفی نسبتا جامع از تذکره و تاریخ ادبیات و تفاوت آن دو ذکر شود و برای تدوین و تألیف تاریخ ادبیات طرحی پیشنهاد گردد. تاریخ ادبیاتنویسی از 1285 ش. در ایران شروع شده و چون تا سال 1332 ش. مرحلهای از کمال خود را پشت سرگذاشته است؛ این دوره مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. برای دستیابی به نتیجه مطلوب دوره مذکور به 5 دهه تقسیم شده و در هر دهه، پس از تبیین وضع آن دوره، مهمترین آثار پدید آمده در این زمینه نقد و بررسی شده، در نهایت نتیجه کلی تحقیقات بیان گردیده است. طرح پیشنهادی برای تألیف ادبیات بر مبنای هدف، موضوع، روش تحقیق و اشتمال، ارائه شده و درباره جزئیات هر یک مطالب لازم بیان شده است.
این فرهنگ دربرگیرنده اصطلاحات، لغات، واژهها و مفاهیم ادبی و بلاغی بالغ بر دویست کتاب فنون بلاغت و ادب و آثاری است که به گونهای در ارتباط با اینگونه مسائل هستند. مؤلف بر اساس مآخذ مشخص یادداشتهای فراوانی تهیه کرده و آنها را به ترتیب الفبای فارسی همراه با مآخذ گوناگون به صورت علائم اختصاری آورده و تا آنجا که منابع استفادهشده اجازه میداده، معادلهای لاتین واژهها و اصطلاحات را نیز ذکر کرده است.
نویسنده در آغاز دربارهی هویت فرهنگ و هنر بحث میکند و طی آن خاطرنشان میسازد که هویت ایرانی اسلامی، بیش از هرچیزی در هنر و انواع گوناگون آن جلوهگر شده است. وی سپس اطلاعات گوناگونی در خصوص خوشنویس، تذهیب و جلید، نگارگری، نقاشی، مرقعات، معماری و موسیقی در عهد صفوی یا مکتب اصفهان، به دست میدهد. به تصریح نویسنده: مکتبهای خوشنویسی هرات و تبریز در واقع زمینهساز هنر درخشان و خوشنویسان مکتب اصفهان گردیدهاند. در دورهی شاهعباس صفوی (996 - 1038 ق) که خود از پایهگذاران مکتب اصفهان بود، خوشنویسان ایرانی بزرگی از جمله میرعماد، علیرضا عباسی و احمد نیریزی خوش درخشیدند. صنعت تذهیب نیز پس از آن که در دورهی تیموری رشد فزایندهای در ایران پیدا کرد، در عهد صفوی ادامه یافت و پس از تبریز و قزوین، شهر اصفهان مرکز اینگونهی هنری شد. از میان مذهبان مشهور مکتب اصفهان میتوان ملا هلال مذهب، غیاثالدین مذهب و حسین مذهب را نام برد. با آغاز حکومت شاهعباس بزرگ و جذب هنرمندان رشتههای گوناگون هنری به دربار آن پادشاه، هنرمندان نقاش و نگارگر بسیاری ظهور کردند که از آن میان میتوان از رضا عباسی، بنیانگذار برجستهی مکتب نقاشی اصفهان و شاگردان او یاد کرد. رضا عباسی که از میان آثار بسیارش میتوان به نقاشی و نگارههای دو نسخهی خطی شاهنامهی موجود در موزهی متروپولتین نیویورک اشاره کرد، شاگردان بسیاری نیز پرورش داد. دیگر نقاش برجستهی عهد صفوی، محمد زمان نام داشت که در کار تذهیب، قلمدانسازی و خوشنویسی نیز ماهر بود. او در نقاشی به نگرش تازهای دست یافت که به شیوهی محمد زمان شهرت گرفت. از آثار او میتوان از نقاشی و تکمیل سه صفحهی سفید و خالی نسخهای از خمسهی نظامی گنجهای به خط شاه محمود نیشابوری و یا آثاری از نقاشان مشهوری چون میرک، سلطان محمد و میرسید علی اشاره کرد. هنر معماری نیز در مکتب اصفهان جایگاه ویژهای دارد، چنان که عمارت یا کاخ عالیقاپو، مسجد شیخ لطفالله و کاخ هشت بهشت از شاهکارهای معماری این دوره به شمار میروند. موسیقی نیز در دورهی شاهعباس حیاتی تازه یافت. از میان موسیقیدانان این عهد میرزا محمد کمانچهای، استاد یوسف مردود و احمد کمانچهای چهرهی شاخصی داشتند.