نیما یوشیج دیدگاه ادبی خود را بر رویکردی انتقادی به شعر کلاسیک بنیان نهاد و آرای او به صورت گسترده و گاه تناقضآمیز بر پیروانش و نسلهای بعدی نوگرایان تأثیر گذاشت. اکنون پس از گذشت نیم قرن از مرگ نیما، با توجه به ظهور نظریههای جدید و گسترش امکانات متنوّع نقد ادبی، بازنگری دیدگاههای او و پیروانش ضروری مینماید. این مقاله بر آن است تا رویکردهای انتقادی نیما را نسبت به شعر کلاسیک در الگوی وصفی ـ روایی شعر نو بررسی و نقد کند. بررسی این الگو که کانونیترین بخش دیدگاه ادبی نیماست میتواند به رفع ابهامها و تناقضات درونی نظریة شعر نو کمک نماید و امکانات مغفولماندة شعر کلاسیک را فراروی آن قرار دهد. مهمترین اشکالهایی که در احتجاجات نیما برای نقد شعر کلاسیک وجود دارد عبارتاند از: ذهنی تلقّیکردن شعر کلاسیک بهویژه غزل فارسی، بیتوجّهی به وجه روایی غزل در شعر کلاسیک، توجه به ویژگیهای داستان مدرن در نقد شعر کلاسیک، وفاداری به رئالیسم در شعر، تقلیل دادن امکانات شعری کهن به کاربرد تزئینی عناصر بلاغی، بیتوجهی به زمان ذهنی و درونی در روایت، و قرار دادن الگوی وصفی ـ روایی در تقابل قطعی با شعر کلاسیک.
جک لندن جزو آن دسته از نویسندگان استثنایی است که از چارچوب ملیت خود خارج شده و به تمامی بشریت مترقی تعلق یافته اند. جک لندن در آثار خود مسائل مختلف و مضامین گوناگونی را مورد بررسی قرار می دهد ولی توجه اصلی او در همه اوقات معطوف به انسان زحمتکش بوده است. به عنوان نویسنده ای دموکرات و اومانیست، لندن با رنگهایی بسیار درخشان انسان فرودست و زحمتکش را با تمامی آرزوها، رویاها، تلاش ها و رنج های جسمی و روحی اش به تصویر میکشد. در آثار برجسته لندن چهره خشن، بی رحم و ریاکار نظام سرمایه داری و سیاست های سراپا سالوسانه آن با ظرافتی هر چه تمام تر عریان شده و ارکان این نظام زیر شلاق شدیدترین انتقادات قرار گرفته است. لندن تنها چاره رهایی از جهنم سرمایه داری را در انقلاب سوسیالیستی می دید و از این نظر در زمان خود شاید تنها نویسنده ای بود که قانونمندی های روند تکامل جامعه را دریافت و آنرا در آثار خود متبلور و متجلی ساخت تصادفی نیست که ماکسیم گورکی او را به عنوان "پیشگام و پیش آهنگ ادبیات کارگری آمریکا" مورد تحسین و تمجید فراوان قرار داد...
موضوع کتاب گزیده ای از سروده های طبری نیما تحت عنوان روجا و مجموعه واژه های طبری (مازندرانی) است که شاعر بلند آوازه و نوپرداز معاصر ایران مرحوم نیما یوشیج (علی اسفندیاری) در اشعار خودآورده است. این واژه ها به لهجه طبری در منطقه بین نور تا نوشهر خصوصا در نقاط کوهستانی و ییلاقی متداول است که شاعر در آنجا زاده شده و بخشی از زندگی خود را در آن نواحی سپری کرده است، هرچند تعدادی از واژه های به کار گرفته شده به وسیله نیما در نقاط میانی و قسمت شمالی جبال البرز و شرق مازندران یکسان تلفظ می شود.
شرحنويسي بر متون ادبي در دوره معاصر از ابزارهاي مهم ترويج ادب فارسي به شمار ميرود و نقش مهمي در فرايند فهم مخاطبان ادبيات دارد. شرحها با برقراري رابطه ميان خواننده، متن ادبي و شاعر يا نويسنده، فهم متن را آسان و زمينه خوانشهاي تازه را از متن فراهم ميآورند. مقدمهنويسي در شرحها اهميت ويژهاي دارد، بخش مهمي از اهداف شارحان به وسيله مقدمهها تامين ميشود و مخاطبان از طريق مقدمهها با محتوا، ساختار شرحها و آثار مشروح آشنا ميشوند. در اين مقاله ضمن اشاره به اهميت و پيشينه شرحنويسي، بر ضرورت رعايت اصول مقدمهنويسي در شرحها تاکيد شده و با بررسي 150 مقدمه از شرحهاي چاپ شده، مهمترين مباحث آنها گزارش، و ويژگيهاي مقدمه مطلوب در اين گونه آثار معرفي شده است. در پايان به اين نتيجه رسيدهايم که مقدمههاي مطلوب در شرحهاي متون ادبي مقدمههايياند که متناسب با نوع اثر، سطح دانش مخاطب و اهداف شرح، مطالب مورد نياز خوانندگان را در حجمي مناسب، به صورت مستدل و مستند، در ساختاري منسجم ارائه کنند.
صادق هدايت، شاخصترين نويسنده ادبيات سياه در عرصه داستاننويسي معاصر ايران است که آثارش بر پايه ياس و نااميدي بسيار شکل گرفته است. هدف از اين نوشتار، شناسايي زمينهها و عواملي است که به سياهنويسي وي منجر شده است. در اين مقاله، نخست از نشانههاي نااميدي در احوال و آثار صادق هدايت بحث شده و آنگاه زمينههاي موجد ياس در وجود هدايت و در تار و پود آثارش با رويکردهاي تاريخي، جامعهشناسانه و روانشناسانه مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته و تاکيده شده است که ياسگرايي هدايت علاوه بر اينکه در خصوصيات روحي و ويژگيهاي شخصيتي او ريشه داشت؛ معلول اوضاع و احوال سياسي و اجتماعي دوران و وضع خانوادگي او و همچنين محصول جريانهاي فکري ـ ادبي رايج در نيمه اول قرن بيستم بود. مجموعه اوضاع فرهنگي، سياسي و اجتماعي خاص عصر هدايت در کنار ويژگيهاي فردي و خانوادگي، او را با تناقضها و دوگانگيهاي فکري و رفتاري روبه رو کرد و زمينهساز گرايش او به سمت ترديد و ياس شد.