مثنوی معنوی از شگرف‌‌ترین آثاری است که پیوسته مورد نقد و تحلیل قرار گرفته است. یکی از ویژگی‌‌های منحصر به فرد این شاهکار ادبی، وحدت «ساختاری ‌‌ـ واژگانی» جمله‌‌های همسانی (توازن نحوی و واژگانی) است. منظور از جمله‌‌های همسانی، جمله‌‌های مرکبی است که جمله‌‌واره‌‌هایشان با هم، رابطه همپایگی، تفسیری، بدلی یا تأکیدی دارند و هر یک از این جمله‌‌واره‌‌ها ممکن است مرکب وابسته باشند. باید اعتراف نمود که به نقش الگوهای نحوی، در ایجاد بلاغت و موسیقی کمتر توجه شده است. اگر صناعاتی مثل موازنه و ترصیع و ... که مبتنی بر روش تسجیع و تکرار هستند، از دیدگاه نحوی بررسی شوند، روشن می‌‌شود که روش موازنه و ترصیع، جمله‌‌های همسانی است که ساختار زبانی و دستوری یکسانی دارند؛ یعنی این الگوی نحوی، بستر آن صناعات است. آنچه که الگوی وحدت «ساختاری‌‌ ـ واژگانی»، بر صنایع مذکور فزونی دارد، این است که در صنایع مذکور آهنگ واژگان و خصوصاً آهنگ پایانی جمله‌‌ها اهمیت دارد و کمتر به وحدت ساختار دستوری و وحدت واژگانی توجه می‌‌شود. مولانا به نحو شگفت‌‌انگیزی این الگوی نحوی را چه در دیوان و چه در مثنوی به کار می‌‌گیرد و از تکرار واژگان و ترکیبات و جمله‌‌ها ابایی ندارد. چه بسا همین ساختار یکسان، موجد موسیقی در شعر وی است. این مقاله در عین آنکه نکته‌‌ای دستوری را تبیین و توصیف می‌‌نماید، به بررسی زبان اثر از حیث زیبا‌‌شناختی نیز می‌‌پردازد که به سبک‌‌شناسی منجر می‌‌شود.

منابع مشابه بیشتر ...

64f4a5d87eaf0.jpg

فرهنگ موسیقی ایرانی (شامل: لغات، اصطلاحات، موسیقیدانان، الحان موسیقی و غیره)

ارفع اطرایی

بانو اطرایی از معدود هنرمندانی است که دارای مدرک درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. ایشان در زمینه ی معرفی و شناساندن ارزشهای موسیقی اصیل ایران خصوصا ردیف ها و دستگاه های موسیقی ملی و سنتور نوازی معاصر و همچنین آثار و اندیشه های بزرگانی چون پایور و صبا سال ها تلاش نموده و تالیفات و مجموعه آثار ارزشمندی را به جامعه موسیقی کشور تقدیم داشته است.

649ad2680d192.jpg

از زبان شناسی تا ادبیات

منصور اختیار

فصل اول کتاب که دهها صفحه را فراگرفته است، وظیفه بحث در "سبک" و "سبک شناسی" را تقبل کرده است. در معرفی این مباحث به نظر رسید که بهتر است بسیاری از کلمات مثل "ادبیات" و "معنی" مجددا مورد رسیدگی تازه قرار گیرد و یکبار دیگر این کلمات از نظر "زبانشناسی" بررسی شود. بعدا سعی شد تا مراکزی که عهده دار مطالعه امکانات جدا کردن "صورت" از "معنی" است معرفی شود؛ تا روشن گردد که دشواریهای این امر چیست و چرا در قرن اخیر مساعی فراوان برای جدائی "صورت" از "معنی" بکار رفته است. در بخش دو باید به خاطر سپرد که "معنی" و مطالعه آن از دشواریهای کنونی دنیای ماست. از زمانی که قدرت فلسفه و استقلال سرزمینهای آن به انقراض گرائیده و به مرزهای آن تجاوزاتی شده، فلسفه از یک واحد مستقل به اجزاء پاره پاره درآمده و هر جزء آن به علمی وابسته و مرتبط شده است. ناچار "معنی" و "دلالت" هم توان حفظ تمامیت نیافته و علوم دیگر سرپرستی و اداره آن را عهده دار شده است. از این جاست که هر چه درون "دلالت" و " معنی" را بیشتر بشکافند، مشکلات آن ظاهرتر و فزون تر می شود تابجائی که اکنون این دشواری به صورت یکی از پیچیده ترین معماهای عصر ما درآمده و علم امروز در مقابل آن درمانده گشته است. در فصل سوم کتاب به صنعت شاعری دیگر او که تکرار یک صامت در آغاز دو یا چند کلمه یک بیت است توجه گردیده است. در این فصل کوشش شده تا ارتباط میان صامتهای تکرار شده در اول کلمات یک بیت با "معانی" مورد نظر شاعر نشان داده شود. در این فصل اشاره شده که امرسون بارها و با نظم خاص صامت آغازی کلمات یک بیت را با مقاصد مختلف مربوط کرده است ولی کمتر کسی متوجه این ارتباط شده است. در فصل چهارم مطالعه کلمات مرکب شعر او مورد توجه است. برای اینکه باز "سبک" امرسون در ساخت و بافت کلمات روشن شود. هزاران کلمه مرکب شعر او بررسی گردیده و نحوه و "سبک" پیوستن کلمات مرکب او مثل شیوه اتصال دو اسم، اسم و صفت ، اسم و قید، صفت و اسم، فعل و اسم نظائر این ترکیب ها طبقه بندی شده است. بعدا "سبک" او در اتصال کلمات با شیوه شاعران دیگر در ترکیب و ساخت کلمات مرکب مقایسه گردیده است. کوشش شده تا توجه خواننده باصالت "سبک" او در اصل کلمات معطوف شود. زیاده بر یکصد و ده مورد دیده شد که آنها را باید اثرات خلاقیت او در سکه زنی کلمات مرکب در واژگان انگلیسی دانست. در فصل پایانی به کاربرد کلمات و خصوصیات دستوری امرسون از باب اسم و صفت و قید و طرز پیوستگی و ارتباط آنها به یکدیگر توجه شده تا از این راه بتوان وجه دیگر از "سبک" او را دسته بندی کرد.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

630a23d82d773.png

فرهنگ بلاغی ـ ادبی: شامل واژه‌ها، اصطلاحات، تعبیرات و مفاهیم (جلد اول)

ابوالقاسم رادفر

این فرهنگ دربرگیرنده اصطلاحات، لغات، واژه‌ها و مفاهیم ادبی و بلاغی بالغ بر دویست کتاب فنون بلاغت و ادب و آثاری است که به گونه‌ای در ارتباط با اینگونه مسائل هستند. مؤلف بر اساس مآخذ مشخص یادداشت‌های فراوانی تهیه کرده و آنها را به ترتیب الفبای فارسی همراه با مآخذ گوناگون به صورت علائم اختصاری آورده و تا آنجا که منابع استفاده‌شده اجازه می‌داده، معادل‌های لاتین واژه‌ها و اصطلاحات را نیز ذکر کرده است.

کلیات/فرهنگ ها
کتاب
60815bf426884.jpg

تعامل ادبیات و هنر در مکتب اصفهان

ابوالقاسم رادفر

نویسنده در آغاز درباره‌ی هویت فرهنگ و هنر بحث می‌کند و طی آن خاطرنشان می‌سازد که هویت ایرانی اسلامی، بیش از هرچیزی در هنر و انواع گوناگون آن جلوه‌گر شده است. وی سپس اطلاعات گوناگونی در خصوص خوشنویس، تذهیب و جلید، نگارگری، نقاشی، مرقعات، معماری و موسیقی در عهد صفوی یا مکتب اصفهان، به دست می‌دهد. به تصریح نویسنده: مکتب‌های خوشنویسی هرات و تبریز در واقع زمینه‌ساز هنر درخشان و خوشنویسان مکتب اصفهان گردیده‌اند. در دوره‌ی شاه‌عباس صفوی (996 - 1038 ق) که خود از پایه‌گذاران مکتب اصفهان بود، خوشنویسان ایرانی بزرگی از جمله میرعماد، علی‌رضا عباسی و احمد نیریزی خوش درخشیدند. صنعت تذهیب نیز پس از آن که در دوره‌ی تیموری رشد فزاینده‌ای در ایران پیدا کرد، در عهد صفوی ادامه یافت و پس از تبریز و قزوین، شهر اصفهان مرکز این‌گونه‌ی هنری شد. از میان مذهبان مشهور مکتب اصفهان می‌توان ملا هلال مذهب، غیاث‌الدین مذهب و حسین مذهب را نام برد. با آغاز حکومت شاه‌عباس بزرگ و جذب هنرمندان رشته‌های گوناگون هنری به دربار آن پادشاه، هنرمندان نقاش و نگارگر بسیاری ظهور کردند که از آن میان می‌توان از رضا عباسی، بنیان‌گذار برجسته‌ی مکتب نقاشی اصفهان و شاگردان او یاد کرد. رضا عباسی که از میان آثار بسیارش می‌توان به نقاشی و نگاره‌های دو نسخه‌ی خطی شاهنامه‌ی موجود در موزه‌ی متروپولتین نیویورک اشاره کرد، شاگردان بسیاری نیز پرورش داد. دیگر نقاش برجسته‌ی عهد صفوی، محمد زمان نام داشت که در کار تذهیب، قلمدان‌سازی و خوشنویسی نیز ماهر بود. او در نقاشی به نگرش تازه‌ای دست یافت که به شیوه‌ی محمد زمان شهرت گرفت. از آثار او می‌توان از نقاشی و تکمیل سه صفحه‌ی سفید و خالی نسخه‌ای از خمسه‌ی نظامی گنجه‌ای به خط شاه محمود نیشابوری و یا آثاری از نقاشان مشهوری چون میرک، سلطان محمد و میرسید علی اشاره کرد. هنر معماری نیز در مکتب اصفهان جایگاه ویژه‌ای دارد، چنان که عمارت یا کاخ عالی‌قاپو، مسجد شیخ لطف‌الله و کاخ هشت بهشت از شاهکارهای معماری این دوره به شمار می‌روند. موسیقی نیز در دوره‌ی شاه‌عباس حیاتی تازه یافت. از میان موسیقیدانان این عهد میرزا محمد کمانچه‌ای، استاد یوسف مردود و احمد کمانچه‌ای چهره‌ی شاخصی داشتند.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های عمومی ادبی
کتاب