در مقاله حاضر، به جایگاه گونه گفتاری در آموزش زبان پرداخته شده و رویکردهای آموزش سنتی و جدید در این حوزه معرفی گردیده است. آنگاه وضعیت آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان، در سطوح ابتدایی تا پیشرفته، و نقش مهارت گفتاری بررسی و بر اهمیت تفاوتهای گفتار و نوشتار در روند یادگیری تأکید شده است. بخش پایانی مقاله حاوی دستهبندی و توضیح پرکاربردترین تفاوتهای واجی، صرفی و نحوی فارسی گفتاری با فارسی نوشتاری از نظر تدریس به غیر فارسی زبانان است. دادههای مقاله عمدتاً از دو طرح پژوهشی زبان فارسی (صفارمقدم، 1386) و فارسی گفتاری (صفارمقدم، 1391)، که در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به انجام رسیده و از مجموعههای آموزشی عمده به شمار میآیند، گرفته شده و، ضمن استفاده از منابع کتاب خانهای، بر اساس تجربه نگارنده، تنظیم و تدوین گردیدهاند. با توجه به محدودیت مدرسان غیرایرانی و بسیاری از استادان ایرانی به لحاظ تخصص زبانشناسی، کوشش شده است که از پیچیدگی بیان و کاربرد اصطلاحات تخصصی در حد امکان احتراز گردد. محتوای مقاله بخشی جداییناپذیر از هر برنامه آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان، که با هدف یادگیری مهارت گفتاری طراحی گردیده، محسوب میشود. از این رو، تسهیل در آموزش زبان فارسی و، درنهایت، کمک به ارتقای سطح و جایگاه فرهنگی ایران در دانشگاهها و مراکز علمی خارج از کشور از نتایج آن است.
زبان مجموعه ای قراردادی از سمبل های صوتی است و چیزی نیست که به طریقی ناگهانی به وجود آمده باشد. تکامل زبان با تکامل خود انسان همگام بوده و تحقیق در پیدایش آن با تحقیق در زندگی انسان توام است. بسیاری براین باورند که همه زبانها از یک زبان اصلی منشعب گردیده و به تدریج شباهت خود را به زبان مادری از دست داده است. همه کسانی که با زبان یا آموزش آن سروکار دارند به احتمال زیاد این داستان کتاب مقدس را شنیده اند که: وقتی تمامی ساکنین کره زمین از یک زبان واحد چند کلمه ای استفاده می کردند انسانها در یک دشت بزرگ گرد هم آمدند و گفتند: بیایید برای خود شهر و برجی به بلندای آسمان بسازیم، و بدین ترتیب برای خود نامی باقی گذاریم. آنگاه خداوند به شهر و برج آنها درآمد و گفت"اگر انسان با داشتن یک زبان واحد بتوان برای اولین بار این چنین کار خطیری را انجام دهد بی شک بعدها نیز می تواند هر تصمیم دیگری را نیز عملی نماید. از این رو زبانشان را در هم و برهم می کنم تا قادر به درک گفتار یکدیگر نباشند".و آنگاه خداوند آنها را به سراسر کره خاکی پراکند تا بدین ترتیب آنها از ساختن شهر خویش صرفنظرکنند. این برج را برج بابل نامیدند. زیرا خداوند زبان آنها را درهم و برهم کرده بود...
این فرهنگ تخصصی دربرگیرنده اصطلاحات تکنیکی و بسیار متداول در هشت حوزه مختلف زبانشناسی و آمزوش زبان است که عبارتند از: زبانشناسی مقدماتی (شامل آواشناسی، واجشناسی، نحو، واژهشناسی، معناشناسی و ....)؛ دستور زبان انگلیسی (و توصیف ساختارهای آن به شیوه سنتی، ساختگرایی، نقشگرایی، گشتاری، نقشگاهی و نظیر آن)؛ تجزیه و تحلیل گفتمان؛ جامعهشناسی زبان (حاوی گونههای طبقاتی، لهجههای جغرافیایی، زبانهای میانجی، توانش تکلمی، دوزبانگی، دوگویشی، دولهجهای و مانند آن)؛ روانشناسی زبان (دربرگیرنده مسائل فراگیری زبان اول، آموزش زبانهای دوم و خارجی، آموزش زبان برای اهداف ویژه و ....)؛ تدریس مهارتهای زبان؛ شیوهها و روشهای تدریس زبان خارجی؛ آزمون زبان و آمار پایه.
مقاله حاضر به بيست سال تجربه نگارنده در پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي در حوزه آموزش زبان و فرهنگ ايران به غيرفارسيزبانان پرداخته است. نگارنده مأموريتهاي آموزشي خود در دانشگاههاي بوسني و کره جنوبي را پايه تحقيقات مربوط قرار داده و با بررسي وضعيت آموزش زبان فارسي و عملکرد مثبت نهادهاي متولي، به طرح مسائل و کاستيهاي عمده پرداخته؛ آنگاه شکلگيري بخش آزوفا در سالهاي اخير و رويکرد جديد پژوهشگاه در اين حوزه را مطرح ساخته است. بر اساس اين رويکرد، اولا لازم است که سطح آموزش زبان فارسي به غيرفارسيزبانان و فرزندان ايراني دور از وطن، با تکيه بر روشهاي نوين آموزشي و همکاري با نهادهاي متولي، به طور جدي ارتقا داده شود و ثانيا ترويج جذابيتهاي فرهنگي و تمدني ايرانيان به عنوان بخشي از ميراث فرهنگ بشري هدف والاتر آموزش زبان تعريف شود.