در قرنهای دوم و سوم هجری قمری، در جوامع اسلامی شخصیتهایی ظهور کردند که به سبب آمیختگی عقل و جنون در گفتار و کردارشان، بعدها «عقلاءالمجانین» یا «دیوانگان دانا» لقب گرفتند. دیوانگیِ عرفیِ عقلای مجانین سبب شده بود تا ایشان از آزادیِ منحصربهفردی برخوردار باشند؛ نوعی آزادیِ درونی و بیرونی که اجازه میداد از مفاهیم مسلط یا مقدّس روزگار خود عبور کنند و دیدگاهی تازه و انتقادی درمورد شیوه معمولِ ارتباط «انسان با خدا»، «انسان با جامعه» و «انسان با نهادِ قدرت» ارائه کنند. این پژوهش رویکرد عقلای مجانین در تعامل با جامعه و مواجهه با نهاد قدرت را، برپایه حکایات عطار نیشابوری بررسی و تحلیل میکند و به موارد زیر میپردازد: گونهشناسی عقلای مجانین و تبیین کارکرد جنون بهعنوان پناهگاه اندیشمندان؛ تحلیل کارکردهای سیاسی و اجتماعی دیوانگان دانا برپایۀ آراء باختین؛ و نمودنِ شباهتهای کارکردی عقلای مجانین در فرهنگ اسلامی (مثنویهای عطار) و سایر فرهنگها، ازجمله در مسیحیت (آراء اِراسموس).
براساس منطق گفتگویی و توجه به دیگربودگی در نظریه باختین، میتوان اصالت رمان را در ویژگی چندزبانگی آن دانست؛ از همین رو، زبان رمان در تعامل گفتگومند با سایر زبانهای برآمده از خاستگاههای متنوع اجتماعی ایدئولوژیک و نیز در تعامل بینامتنی با زبان سایر متون قرار دارد و به بازنمایی آنها میپردازد. بدین ترتیب، رماننویسان زن نیز در نوشتار زنانه خود، یا تکیه بر چندزبانگی، گفتمانی دوصدایی ایجاد کرده، امکان بروز صدای زنانه را فراهم میکنند. مقاله اضر با روش توصیفی ـ تحلیل و با بهرهگیری از نقد باختینی، در مقایسهای تطبیقی ـ بر پایه مکتب امریکایی ـ جلوههای گفتگومندی زبان در دو رمان زنانه فارسی و عربی را بررسی میکند: رمان چراغها را من خاموش میکنم، اثر زویا پیرزاد و ذاکره الجسد (خاطرات تن)، اثر أحلام مستغانمی. این دو نویسنده، علیرغم تفاوت در راهبردهای روایتی، در نوشتار زنانه خود به مسئله زبان و جایگاه آن در رمان توجه کرده، براساس ویژگیهای سبک خویش اشکال متنوعی از حضور زبانهای دیگر را در رمان بازنمایی کردهاند. در نتیجه گفتمان دوصدایی، در سه سطح مختلف، دیدگاه زنانه نویسندگان را به شکلی منکسر بروز میدهد؛ با این تفاوت که پیرزاد به ایجاد دنیای ناهمگون زبانی و شکست هژمونی زبان مسلط بر ادبیات توجه کرده است، در حالی که مستغانمی نگاهی انتقادی به مقوله جنسیت میافکند.
در روزگار ما وقتی محققی امین تصحیح انتقادی متنی از متون کهن را تعهد میکند، بر آن است که صورتی از آن را عرضه دارد که عین نوشته مؤلف، یا تا حد امکان به آن نزدیک باشد، بعلاوه به همراه متن منقح، تجدیدنظر احتمالی مؤلف، خطا و تصرف کاتب یا کاتبان و کاستیها و مبهمات آن نیز نموده و گشوده شده باشد. پیداست که برای مصحح، پس از یافتن نسخه یا نسخههای متن و تشخیص اعتبار آنها، انتخاب اصیلترین و صحیحترین صورت وقتی میسر است که وی فارغ از خویشتن با مایههای اندیشه مولف الفت گیرد و به گونه زبان و شیوه سخن او خود کند و این حال گذشته از مقدماتی ضروری به بردباری و امانت داری ممتازی نیاز دارد.
در میان شخصیتها و آثار ادب پارسی، فردوسی و شاهنامه تمایز و برجستگی خاصی دارند و از قرن پنجم تاکنون همواره مورد توجه بودهاند. این رویکرد موجب شده شاهنامه در زمره نخستین کتابهایی قرار گیرد که به زبانهای دیگر از جمله زبان عربی برگردانده شود. حدود 200 سال از سرایش شاهنامه گذشته بود که فتح بن علی بن محمد اصفهانی، ملقب به قوام الدین و معروف به"بنداری" به سفارش عیسی بن ابی بکر -از پادشاهان ایوبی- دست به ترجمه شاهنامه فردوسی زد و حدود دو سوم از آن را در ترجمه خود باز نمود که امروز از منابع بسیار مهم شاهنامهپژوهی، به ویژه نسخهشناسی شاهنامه به شمار میآید. این متن را نخستینبار یکی از ادیبان مصری فارسیدان به نام عبد الوهاب عزام در سال 2391 میلادی، یعنی حدود 87 سال پیش در دار الکتب قاهره به چاپ رسانید. البته تاکنون کارهای تحقیقی فراوانی پیرامون این اثر مهم صورت نگرفته و جای آن دارد که پژوهشهای بیشتری در این حوزه انجام گیرد. این مقاله در پیوند با چندی و چونی این ترجمه در مقایسه با متن اصلی، نگاشته شده و حوزه آن، داستان فرود سیاوش از شاهنامه فردوسی بر اساس نسخه استاد خالقی مطلق، با همین بخش از ترجمه شاهنامه بنداری است و قصد آن پاسخ دادن به پرسشهای زیر است: - بنداری تا چه حد به متن اصلی پایبند بوده است؟ - میزان کاستهشدهها در ترجمه بنداری چقدر است؟ - میزان افزودهشدهها در ترجمه بنداری چقدر است؟ - میزان تغییردادهشدهها در ترجمه بنداری به چه حدی میرسد؟ شایان یادآوری است که متنهایی که این پژوهش بر بنیاد آنها سامان یافته است، دفتر سوم از شاهنامهء تصحیح شده استاد خالقی مطلق و «الشاهنامه» بنداری چاپ دارالکتب المصریه است. البته به ترجمه تحریر عربی شاهنامه فردوسی استاد آیتی هم نظر داشتهایم. نتیجه این پژوهش پس از یک مقدمه، در سه بخش مجزای: الف) کاستهها، ب) افزودهها، و ج) اختلاف در روایت ارائه شده است.