آنچه میانگاشتند نبود؛ سبک هندی آنقدرها تواناییهای تاکنون به چشمنیامده داشت که بتواند پس از دورهای هویت خدشهدارشده خود را باز بسازد و با همان نازکخیالیها و مضمونپردازیهای انکار شده، از شاعران دلبری کند و در کنار رمانتیسیسم و سمبولیسم اروپایی در شعر نیما و پیروان وی رسوخ کند و به ویژه چشمهایی را که پس از انقلاب، به واسطه دردها و دغدغههای برخاسته از یک ایدئولوژی نوظهور، کمتر به افقهای غرب مینگریست، به شگفتیآفرینیهای رنگارنگ خود خیره کند و در این میان سهم بیدل دهلوی و صائب تبریزی از همه بیشتر بود. قیصر امین پور، نام آشنای ادبیات معاصر ایران نیز با همه وابستگیها و دلبستگیها به سنتهای ادبی و رسم و راههای شعر نیمایی، از تاثیرپذیری از شگردهای شاعرانه سبک هندی برکنار نماند و شعر خویش را از نظر برخی جلوههای جمال شناختی باز آمده در این سبک، به سبک هندی ماننده کرد. «جلوههای جمالشناختی سبک هندی در شعر قیصر امین پور» تفصیل این اجمال است.
برای ترجمه اشعار، شعرها به تمامی از متن اصلی آنها به زبان آلمانی به فارسی برگردانده شده است. شیوه مترجم بدانگونه بوده است که جوهر کلام شاعر در قالب شعر فارسی ریخته شود. و این او را ناگزیر کرده که ضمن وفاداری به متن اصلی تغییراتی را متناسب با شعر فارسی بپذیرد. زیرا اگر شعر شاعران غیرفارسی را عینا واژه به واژه به فارسی برگردانیم چیزی خواهد شد خشک و چه بسا که زیبایی کلام شاعر و گاه حتی خود مفهوم نیز در ترجمه رنگ خواهد باخت...
مجموعه شعر چهل کلید سروده سیاوش کسرایی است. او در سال ۱۳۰۵ در اصفهان متولد شد. وی سرودن شعر را از جوانی آغاز کرد.بسیار زود به همراه خانواده اش به پایتخت آمد. او در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران درس خواند و علاوه بر فعالیتهای ادبی و سرودن شعر، عمری را به تکاپوهای سیاسی (حزب توده ایران) گذراند. اما سرانجام، ناگزیر از مهاجرت شد و دوازده سال پایانی زندگی اش را ابتدا در کابل و سپس در مسکو بسر برد. وی سالهای پایانی عمر خویش را دور از کشور خود و در تبعید در اتریش و شوروی گذراند؛ وی در سال ۱۳۷۴ به دلیل بیماری قلبی در وین، پایتخت اتریش در سن ۶۹ سالگی بر اثر بیماری ذات الریه زندگی را بدرود گفت و در گورستان مرکزی وین (بخش هنرمندان) به خاک سپرده شد.
متون کهن، به ویژه متون پیش از حمله مغول، همچون گنجینههایی از واژهها و اصطلاحات، پشتوانهای استوار برای زبان فارسی امروز به شمار میآیند. گونهکهن بسیاری از واژهها را میتوان در این متن بازجست. بسیاری از واژهها، که امروز نشان آنها را تنها میتوان در فرهنگهای لغت جست، در متنهای قدیمی یافت میشوند. حتی گاهی میتوان واژههایی در این کتابها پیدا کرد که در فرهنگهای موجود اثری از آنها نیست. در این میان، جایگاه متنهای کهن علمی، از آن روی که سرشار از اصطلاحات علمیاند، در روزگاری که نقش زبان فارسی به عنوان زبان علمی در هجوم واژههای دانشهای گوناگون رو به ضعف مینهد، در خور توجه است. درست است که بسیاری از مفاهیم دانشهای قدیم امروز نادرست و خرافی به شمار آمده و منسوخ شده است، اما میتوان از واژههای علمی کهن به عنوان قالب و ظرفی برای مفاهیم علمی روز استفاده کرد.
خردهگیری بر سنّت گونهبندی سبکهای شعر پارسی و تقسیم آن به خراسانی، عراقی، هندی و بازگشت، پیشنهاد مدل نوی در این باره و بحث درباب سبک هندی و چگونگی تکوین آن، موضوع سه مقاله از کورش صفوی است: «پیشنهادی در سبکشناسی ادب فارسی»، «نگاهی تازه به نظام سبکشناسی زبان و هنر»، و «نگاهی به چگونگی پیدایش سبک هندی در شعر منظوم فارسی». نگاه صفوی در این مقالات، زبانشناسیک و معطوف به نظریّههای هاورانک، یاکوبسن و لیچ است. با وجود ستایشبرانگیز بودن کوشش صفوی در این باب، مینماید که انتقاداتی به نظریّه وی وارد باشد. چنانکه برخی از ایرادهای صفوی بر سنّت گونهبندی سبکهای شعر پارسی، از الگوی پیشنهادی وی نیز برطرف نشده است. همچنین، بهواسطه برخی تناقصها و نیز امکان استنباطهای خلاف واقع برمبنای برخی گزارهها و مواردی دیگر، نظریّه صفوی از جهاتی آسیبمند شده است. در این جستار، پس از گزارشی اجمالی از نظریّات صفوی در سهگانه مذکور، کاستیهای کار بررسی شده است.