رمانهاي عامهپسند از پديدههاي پرمخاطب دهه اخير در جريان ادبي معاصر است که به فروش بالايي دست يافتهاند. مساله مورد بررسي در اين مقاله، ميزان و انگيزههاي گرايش به اين رمانها در ميان دانشجويان دانشگاه اصفهان بود که در سه سطح ويژگيهاي ظاهري، ادبي و محتوايي بررسي شد. بدين منظور، عواملي چون جنس، رشته، مقطع و پايگاه اجتماعي ـ اقتصادي برگزيده شدند تا ارتباط آنها با ميزان علاقه به رمان عامهپسند بررسي شود. تحقيق حاضر از نوع پيمايشي و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخت انجام گرفت. نمونه تحقيق از طريق نمونهگيري تصادفي 384 نفر برآورد شد که با حذف پرسشنامههاي مخدوش، در نهايت 301 پرسشنامه واکاوي شد. دادههاي به دست آمده با نرمفزار SPSS و روشهاي آمار توصيفي و استنباطي تحليل گرديد. نتايج نشان ميدهد ميزان مطالعه رمان در جامعه آماري ضعيف است (بيش از 57 درصد هيچ گاه رمان نميخوانند و يا به ندرت ميخوانند). ميانگين گرايش به رمان عامهپسند 3.52 است که متوسط رو به بالا محسوب ميشود. از بين فرضيههاي تحقيق، ارتباط معنادار و معکوسي بين ميزان گرايش به رمان عامهپسند و پايگاه اجتماعي ـ اقتصادي به دست آمد. ديگر فرضيه تحقيق، يعني وجود ارتباط معنادار ميان مقطع تحصيلي و گرايش به رمان عامهپسند نيز تاييد شد. اما ارتباط ميان جنسيت مخاطبان و نيز رشته تحصيلي با گرايش به رمان عامه پسند، دو فرضيه ديگر تحقيق بودند که مورد تاييد قرار نگرفتند.
ادبیات شفاهی ادبیاتی است که به دفتر نیامده و در سینه و یاد و حافظه هر ملتی وجود دارد. به گمان از زمانی که بشر برابر طبیعت قرار گرفت و خود را چیزی جز آن اما در آن دید ادبیات شفاهی پیدایی یافت. به عبارت دیگر ادبیات شفاهی از زمانی که انسان به گپ درآمد و زبان رابط او با جهان بیرونی و درونی اش شد، از مغز به مغز و از سینه به سینه، به امروز رسید. سرایندگان و گویندگان بیشتر و پیشتر گمنام بوده اند، و شک نیست که ادبیات شفاهی مثلا قصه حاصل تخیل و تمنییات گروهی است که گاه در تحت اوضاع و احوال همسان و گاه ناهمگون بزیسته اند...
شايد چنين به نظر ميرسد كه تحقيق در باره كتاب كتابخوان و كتابخانه در ايران منحصر بدوراني است كه صنعت چاپ رواج يافته و براثرآن كتاب بصورت امروزي در دسترس قرار گرفته است. عمر رواج صنعت چاپ در ايران ار يك قرن و نيم تجاوز نميكند.
حکیم سنایی غزنوی در اثر ارزشمندش، حدیقه الحقیقه به شرح مطالب و آموزههای عرفانی در قالب شعر و روایت میپذیرد که بررسی این روایتها در نشاندادن شیوه بیان شاعر از اهمیت ویژهای برخوردار است. بررسی و تحلیل روایت یا روایتشناسی بر نشانهشناسی مبتنی است که با هر نوع روایت اعم از ادبی یا غیر ادبی، داستانی یا غیرداستانی، کلامی یا دیداری سروکار دارد و واحدهای کمینه روایت و به اصطلاح دستور پیرنگ را مشخص میکند که برخی نظریهپردازان به آن دستور داستان نیز گفتهاند. در این پژوهش به بررسی ساختار روایتهای حدیقه بر اساس سه عنصر گفتگو، کنش و پیرنگ پرداخته و کوشش شده است شیوه داستانپردازی سنایی در این روایتها تحلیل شود.
کاربرد شیوههای گوناگون نقد ادبی نو، در متون ادب فارسی کمتر مورد توجه قرار گرفته است، در حالی که این متون مجال مناسبی برای بررسی نظریهها و یافتن راههای تازه در تفسیر زبان ادبی به دست میدهد. یکی از روشهای نقد، استفاده از نشانهشناسی است. چارلز پیرس، که یکی از بنیانگذاران نشانهشناسی به شمار میرود، نشانهها را به سه نوع تقسیم کرد: ـ نمادین: رابطه میان دال و مدلول قراردادی است. ـ شمایلی: رابطه دال و مدلول بر اساس شباهت است. ـ نمایهای: رابطه دال و مدلول علت و معلولی است. آثار مولانا با توجه به وسعت معنایی، ظرفیت بررسی از دیدگاههای گوناگون را دارد. کاربرد الگوی نشانهشناختی پیرس در زبان مولانا، علاوه بر اینکه به تفهیم این نظریه و چگونگی استفاده از آن در متون مختلف کمک میکند، میتواند در تحلیل و تفسیر سخنان و اندیشههای این شاعر و عارف بزرگ مفید باشد.