حروف اضافه در زبانهای پهلوی ساسانی و پارسی میانه ترفانی طیف نسبتاً گستردهای از مفاهیم را در برمیگیرند و در پیوند با اجزای گوناگون جمله، به تعیین نقش دستوری آنها نیز یاری میدهند. معانی برخی از حروف اضافه گاه تا حدی با دیگر حروف انطباق دارند؛ با این حال در بیشتر موارد ظرایف خاص خود را حفظ میکنند. در این مقاله مفاهیم و عملکردهای دستوری حروف اضافه در کتیبههای پهلوی ساسانی به همراه گزیدهای از متون پهلوی کتابی و پارسی میانه ترفانی بررسی و فهرست نسبتاً جامعی از آنها ارائه گردیده است. موارد گوناگون همراه با نمونههایی از متون نامبرده ارائه شدهاند تا شواهد لازم در اختیار خواننده قرار گیرد.
حروف اضافه در زبانهای پهلوی ساسانی و فارسی میانه ترفانی بازمانده حروف اضافه در شاخه جنوب غربی زبان های ایرانی باستاناند. در زبانهای پارسی باستان و اوستایی، حالتهای نام (اسم، صفت و ضمیر) و، از آن طریق، نقش دستوری آنها با پایانههای صرفی تعیین میشوند. حروف اضافه در این زبانها واژههایی با ماهیت قیدیاند که با حالتهای صرفی غیرفاعلی میآیند و گاه آنها را دقیقتر توصیف میکنند. این واژهها که تصریف نمیشوند و صورت ثابت دارند. دارای انواع گوناگوناند و برخی از آنها، علاوه بر عملکرد به عنوان حرف اضافه، به عنوان قید، پیشوند فعلی، پیشوند اسمی و حرف ربط نیز به کار میروند.
فارسی باستان و اوستایی دو زبان خواهر از مجموعه زبانهای ایرانی باستاناند که آثاری از آنها به دست ما رسیده است. ویژگی برجسته این زبانها تصریفیبودن آنهاست، بدین معنی که نقش دستوری آن دسته از اجزای زبان که تحت مقوله "نام " طبقهبندی میشوند، از طریق حالتهای هشتگانه صرفی تعیین میشود. حالتهای صرفی هر یک دارای مفاهیم و عملکردهای متنوعیاند که بدون آگاهی از آنان، دری زبان امکان پذیر نخواهد بود. واژههای صرف شده علاوه بر این که در اکثر موارد خود میتوانند به طور مستقل به نقش دستوریشان در جمله اشاره کنند، گاهی با حروف اضافه نیز همراه میشوند. موضوع این مقاله بررسی حالت "رایی"، یکی از مهمترین و پربسامدترین حالتهای صرفی در زبان پارسی باستان است.
حروف اضافه در زبانهای پهلوی ساسانی و فارسی میانه ترفانی بازمانده حروف اضافه در شاخه جنوب غربی زبان های ایرانی باستاناند. در زبانهای پارسی باستان و اوستایی، حالتهای نام (اسم، صفت و ضمیر) و، از آن طریق، نقش دستوری آنها با پایانههای صرفی تعیین میشوند. حروف اضافه در این زبانها واژههایی با ماهیت قیدیاند که با حالتهای صرفی غیرفاعلی میآیند و گاه آنها را دقیقتر توصیف میکنند. این واژهها که تصریف نمیشوند و صورت ثابت دارند. دارای انواع گوناگوناند و برخی از آنها، علاوه بر عملکرد به عنوان حرف اضافه، به عنوان قید، پیشوند فعلی، پیشوند اسمی و حرف ربط نیز به کار میروند.
فعل در زبانهای ایرانی باستان بر مبنای زمان، نمود، شخص، شمار و دو جهتِ اکتیو و میانه بررسی میشود. بنابر دیدگاه رایج، جهت میانه وسیله تبدیل ریشههای گذرا به ناگذر است. این دیدگاه با مشاهده ریشههایی فعلی شکل گرفته است که در جهت اکتیو، گذرا و در جهت میانه ناگذر هستند، در حالی که بررسی دقیقتر متون بازمانده از زبانهای باستانی ایران، ویژگیهای دیگری را آشکار میکند که اعتبار نظریه فوق را به چالش میکشد. این مقاله به تحلیل ساختار افعال میانه میپردازد و مقدمهای است برای بررسی و بازنگری در طبقهبندی فعلهای میانه در زبان اوستایی که در مقاله دیگری مورد بررسی قرار خواهد گرفت.