هنریک ایبسن (1906-1828) فعالیت هنری را با نگارش نمایشنامههای تاریخی و با تأثیر از جنبش ملیگرایانه موسوم به «ناسیونالیسم رمانتیک» در نروژ آغاز کرد. نمایشنامه یا «شعر دراماتیک» پرگنت (1867) نقطه اوج این مرحله از زندگی هنری اوست. علی نصیریان (1313) که در ایران بیشتر به عنوان بازیگر و ستاره سینما و تلویزیون شناخته شده است، در دهههای سی و چهل با تأثیر از اندیشههای ملیگرایانه دورههای پیش از خود ـ به خصوص دوران مشروطیت ـ ، ایده «نمایش ملی» را مطرح و آن را در آثارش دنبال نمود. این مطالعه مقایسهای به بررسی چشماندازها و اهداف ملیگرایانه این دو نمایشنامهنویس میپردازد. در این گفتار پرگنت به عنوان اثری که رویکرد ملیگرایانه متفاوت ایبسن را نشان میدهد، بررسی میشود. این اثر با نمایشنامه بلبل سرگشته (1335) مقایسه میشود؛ نمایشنامهای که در آن نصیریان با بهرهگیری از افسانههای بومی و عناصر فرهنگ عامه از جمله زبان، شعر و موسیقی، پویایی ویژه و نقش فعالی برای نمایش ملی ترسیم میکند.
مقاله های این کتاب برخی تالیف و برخی آثار نویسندگان برجسته اند و به مضمونهایی چند می پردازند که همه در مقوله فرهنگ و ادب و هنر و تاریخ جای می گیرند و از جمله عبارتند از: زیبایی شناسی و رمزپردازی، سنت و تجدد، زمان در قصه، خواب و خواب گذاری، سعدی، گوته، نیچه، الوار، پروست، نقد هنری، روانکاوی، خاورشناسی جدید، فرهنگ ژاپنی، سیمای زن در طول تاریخ و نیز مبحثی که عنوان خویش را به کل کتاب بخشیده است.
نویسنده این کتاب از خردی ایرانی بار آمده و از همان بچگی که به دبستان و دبیرستان میرفته همیشه شور و عشق میهن در سر و دل داشته و هر پایه ای که بالاتر می آمده گاهی هم در میهن پرستی فراتر می نهاده دانش کشاورزی را نیز بدین منظور فراگرفته است. از ایران و برای ایرانی است. پیوسته می کوشد که راهی برای آزادی و بزرگی ایران بیابد و کاری کند که نام از دست رفته ایران دوباره باز آید. بررسی هایی در این زمینه نموده و به حقیقت بزرگی ایران و نیاکان خود پی برده و سر آنرا دریافته است. به عقیده خود راه چاره را یافته و امروز از روی ایمان می گوید: ایران آزاد و بزرگ می شود.
ارزش احساسات و نامههای همسایه (1318، 1334) دو اثر نیما یوشیج در گستره نقد ادبی است که در آنها به تبیین اصول و کیفیت شعر نو میپردازد. در این دو اثر، نیما نشان میدهد که چگونه شعر نو به لحاظ رویکرد ساختاری و زبانی از همتایان کلاسیک خود فاصله میگیرد و طرحی نو در میاندازد. در نگاه اول، به نظر میرسد که شعر نیمایی، به دلیل واکنشی انقلابی و ساختارشکنانه نسبت به شعر کلاسیک، از بنیانهای شعر قدیم فاصلهای پرنشدنی و جبرانناپذیر میگیرد. مقاله حاضر تلاش میکند با نگاهی تظبیقی به آراء دو شاعر انگلیسی ویلیام وردزورت و تی. اس. الیوت (که به ترتیب نمایندگان مکتب رمانتیسم و کلاسیسیسم در انگلستان هستند)، و مقایسه نظرات آنان را با آراء نیما در دو اثر یادشده، نشان دهد که نوآوری رمانتیکگونه و قدمت کلاسیک وار در شعر و نقد نیمایی همزیستی مسالمتآمیزی دارند.
روسیه از کشورهای باسابقه در رشته ادبیات تطبیقی است. از دستاوردهای نظری تطبیقگران روس میتوان به نظریه بوطیقای تاریخی وسلوفسکی اشاره کرد. ادبیات تطبیقی، که از قرن نوزدهم در این کشور آغاز شده بود، پابهپای دیپر کشورهای صاحب نام در این رشته پیش میرفت، اما به تدریج با آن کشورها فاصله پیدا کرد. ریشه این عقبماندگی را میتوان در ادبیات سیاستزده این کشور جست. هر چند ادبیات تطبیقی شوروی توجه تطبیقگران را از تأثیر به شباهت متمایل ساخت، تفاوت بنیادینی با اندیشه حاکم بر مکتب فرانسه نداشت؛ از اینرو، دوران شکوفایی ادبیات تطبیقی شوروی را میتوان دوران گذر از مکتب فرانسوی به مکتب امریکایی دانست. تطبیقگری که بر مبنای دستاوردهای ادبیات تطبیقی روسیه، شباهت دو پدیده ادبی را به عنوان موضوع پژوهش برمیگزیند، باید با هشیاری و آگاهی کافی از شرایط تاریخی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی پدیدههای مورد بررسی، از افتادن پژوهش در دام سطحینگری جلوگیری کند.