ادبیات مقاومت در نیمه دوم قرن بیستم و به طور مشخص پس از جنگهای 1967 میان اعراب و اسرائیل شایع شد. شاعرانی چون محمود درویش، سمیحالقاسم و دیگران به شاعران مقاومت مشهور شدند و این اصطلاح به دنیای اسلام وارد شد. اما ادبیات مقاومت که ترجمان خود آگاهی و هویت بوده و به دنبال آزادی میگردد به این مقطع منحصر نمیشود و ریشه در ادبیات گذشته دارد. قصیده میمیه زهیر بن ابی سلمی و نیز معلقه او از نمونههای بارز ادبیات مقاومت در میراث عرب به شمار میآیند. اما در صدر اسلام و در سایه تعالیم حیات بخش قرآن و رهنمودهای نورانی پیامبر عظیمالشأن این ادبیات در میان مسلمانان رنگ دیگری به خود گرفت. شاعران مسلمان در دفاع از ارزشهای اسلامی و پیامبر اسلام (ص) در میدان جنگ حضور مییافتند و با سلاح زبان و به کارگیری ذوق و هنر شعری خود در کنار مجاهدان ادای تکلیف میکردند. شاعرانی چون حسان بن ثابت، کعب بن مالک و عبدالله بن رواحه را میتوان از پیشتازان ادبیات مقاومت در دنیای اسلام دانست که البته از تأییدات قرآن کریم و توجیهات پیامبر اسلام نیز برخوردار بودند و این شاید از مهمترین خصوصیات ادبیات مقاومت در این دوره به حساب میآید. نویسنده در این مقاله میکوشد که زوایای مختلف شعر مقاومت در صدر اسلام را مورد بررسی و پژوهش قرار دهد. تأثیر قرآن کریم و سنت نبوی در تقویت ادبیات مقاومت اسلامی، اثرگذارترین شاعران مقاومت در صدر اسلام و سبکشناسی ادبیات مقاومت در این دوره از مهمترین مسائلی است که این پژوهش به آن پرداخته است.
کتاب بدیع القرآن تالیف ابن ابی الاصبع مصری متوفای سال 656 ه. یکی از ارزشمندترین کتابهایی است که اعجاز قرآن کریم را از نظر بلاغت و شیوایی بیان که به "اعجاز بیانی" معروف است، مورد بررسی قرار داده، و حقا "ناتوانی بشر را از آوردن مثل قرآن" به ثبوت رسانیده است. مولف نه تنها اسلوبهای زیبا و بی مانند تعبیرهای قرآنی که مورد بررسی دانشمندان پیش از خود بوده، با دقت و امعان نظر بیان داشته، بلکه خود نیز تعداد 33 نوع از انواع بدیع قرآن را باداع نموده، و به آخر کتاب افزوده است. این کتاب را مقدمه ای از مصحح مرحوم"حفنی محمدشرف" زینت بخشیده است، مصحح در این مقدمه به نوبت خود آنچه در توان داشته در تبیین آغاز بحثهای بیانی قرآن کریم قرو نگذاشته و خلاصه ای از مراحل تحول و پیشرفت شناخت اعجاز بیانی را تقدیم داشته است.
ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن، اثر دكتر غلامرضا خسروى حسینى، ترجمهاى روان و گويا از كتاب «مفردات الفاظ القرآن»، راغب اصفهانى است. كتاب، با مقدمهاى پرمحتوا و نفيس آغاز مىشود كه در آن، مترجم، از تاريخ قرآن، آغاز تفسير قرآن، معانى و تفسير آيات قرآن در قرن اول، دوران تابعين و پايان قرن اول، قرن دوم هجرى، پايان دوره تفسير اسرائيليات و آغاز دوران عقلگزينى، سه نكته از استدلال توحيدى روايات از آيات قرآنى، قرن سوم و آغاز عظمت فكرى در معانى قرآن، قرآن و تأسيس علوم، علومى كه در قرآن ريشه دارد، سير تاريخى تفاسير واژههاى قرآنى و علماى آن علم تا عصر راغب و... سخن گفته است. دكتر خسروى حسینى، در بيان روش راغب اصفهانى، در نوشتن اين اثر، اينگونه مىنويسد: روش راغب در اين كتاب، بيان مدلول و معانى مفردات و الفاظ است؛ بهطورى كه هر مفسرى ناگزير از فهم آن است. راغب براى بيان معنى درست الفاظ، ابتدا، قرآن را ميزان قرار مىدهد و اگر لازم باشد از اشعار شعرا و اصطلاحات و عبارات متداول زبان، يارى مىجويد. معنى ريشهاى كلمات، سرآغاز هر واژهاى است و بعد از آن، عبارات مربوط به آن معنى اصلى را، به ترتيب تحوّل تدريجى تا جايى كه به معنى اوّلين آيه مورد استشهاد برسد، ذكر مىكند و گاهى بيست سطر در تغيير تدريجى واژه با ذكر اصطلاحات و تقسيمبندى معانى آنها مىنويسد تا به معناى زمان نزول وحى و آن آيه برسد، لغاتى كه معنايى مختلف و متغيّر نيافتهاند، بلافاصله بعد از واژه ذكر مىشوند؛ براى مثال، در ذيل واژه «بيت» مىگويد: اصل و ريشه واژه «بيت»، به معنى پناهگاه شبانه انسان است؛ چنانكه مىگويند: «بات»؛ يعنى شب را گذارند؛ همانطور كه براى روز مىگويند: «ظلّ بالنّهار»: روز را گذراند(در سايه). سپس به مسكن و جاى سكونت، بدون اعتبار و توجّه به شب، «بيت» گفته شده است. مترجم، در مورد سبب تكرار افعال«قيل» و «يقال» در متن عربى كتاب، اينگونه توضيح مىدهد: قصد راغب اين بوده كه نظر خود را با اقوال ديگران درنياميزد و حفظ امانت ادبى و علمیكرده باشد و هم اينكه براى ساير نويسندگان چنين روشى سرمشق قرار گيرد و نيز بفهماند كه از نظرات ديگران كاملا غافل نبوده، بلكه كاملا به كتابها و آراى گذشتگان تا زمان خويش واقف بوده و اشراف داشته است و... تكرار عبارات «قوله تعالى» يا «قال تعالى» يا «قال عزّ و جلّ» كه از اواسط كتاب، بهصورت «قوله» يا «قال» نوشته شده، براى اين است كه او در برابر كلام خدا و آيات او، نهایت خشيت و خضوع را داشته و اين حالت، در سرآغاز كتابش و استدعایش از اللّه، بهخوبى روشن است.
مراحل مختلف زندگي غزالي با تحولات فکري او ارتباط مستقيم دارد. کنارهگيري از تدريس و پشتکردن به مال و جاه و شهرت، و رويآوردن به زهد و تصوف، رويکرد فکري و فلسفي او را مشخص ساخت. او پس از سفري طولاني که به اعتکاف و عزلت گذشت، به نقد مذاهب کلامي و فلسفههاي رايج زمان خويش پرداخت. غزالي در تاريخ فلسفه و کلام اسلامي شخصيتي منحصربهفرد است؛ مکتب و روش او در ميان همتايانش خاص خود اوست. او برخلاف متکلمان و فلاسفه معاصر خود و يا پيش از زمان خود تنها به نقد برخي از مسائل فلسفي و کلامي بسنده نکرد؛ بلکه بناي جديدي از فلسفه و کلام به پا کرد که با ترديد و شک در شيوهها و عقايد آغاز ميگردد و به مذهبي تکامليافته در اخلاق، فلسفه و کلام منتهي ميشود. به قول ارنست رنان، غزالي تنها فيلسوف مسلمان است که در تفکر فلسفي شيوهاي خاص براي خود برگزيد. غزالي در روشها و آراي فلسفي کلامي از معاصران خود پيشي گرفت و نظريههاي جديدي ابتکار نمود که قرنها پس از او فيلسوفان متاخر در عصر روشنگري اروپا آن را تکرار کردند. از جمله اين مسائل ميتوان به شک در حسيات و مسئله سببيت اشاره کرد. نويسنده اين مقاله ميکوشد تا با استفاده از مهمترين و تأثيرگذارترين آثار غزالي سير تحول افکار فلسفي ـ کلامي اين انديشمند بزرگ جهان اسلام را مورد مطالعه قرار دهد و با رعايت ترتيب زماني زندگي و تأليفات او به انديشههاي نهايي او در مورد فلسفه و کلام دست يابد.