تجربه زندگی اجتماعی به ما آموخته است که، اگر بخواهیم در برخوردهای اجتماعی خود موفق باشیم، باید رفتار اجتماعی خاصی، متناسب با موقعیت مورد نظر و متناسب با رابطه اجتماعی خود با دیگران در آن موقعیت، داشته باشیم. در واقع آن چه ما رفتار اجتماعی مناسب مینامیم، در اکثر موارد، صرفاً رفتار زبانی مناسب است. رفتار زبانی مناسب یعنی تشخیص این که در هر موقعیت اجتماعی چه باید گفت و چه نباید گفت. دشواژهها نیز از آن دسته واژههایی هستند که درهنگام استفاده از آنها باید به این امر توجه نماییم. در این مقاله، کاربرد دشواژهها در گفتار گویشوران زبان ترکمنی بررسی شده است. نتایج بررسی نشان داد که میان میزان کاربرد دشواژهها و جنسیت و سن گویشوران رابطه معناداری وجود دارد.
از آنجايي که استعاره در زبان رخ ميدهد، ميتواند براي شناخت ايدئولوژي ابزار مناسبي باشد. انتخاب استعارههاي متفاوت در متن توسط کاربران زبان، نشاندهنده ايدئولوژي غالب کاربران است، در عين حال ايدئولوژيهاي متفاوت درجهت نهادينه کردن باورهاي بنيادينشان ميتوانند به توليد استعارههاي متفاوت دست بزنند. در اين مقاله، از راه بررسي کارکردهاي استعاره در دستگاه ايدئولوژي و همچنين نقش استعاره در بافت اجتماعي پيوند ميان استعاره و ايدئولوژي مطالعه ميشود.
تحليل فمينيستي انتقادي گفتمان يکي از شاخههاي تحليل گفتمان است که وجه مميزه آن تمرکزش بر کشف و آشکارسازي روابط نابرابر قدرت جاري ميان زنان و مردان در مناسبات و نظمهاي اجتماعي است. مقاله حاضر پيشنهاد ميکند که نظريه سيمون دو بووار در کتاب جنس دوم در باب چگونگي شکلگيري هويت جنسيتي و سوژه مونث، زمينه نظري مناسبي براي تلفيق ميان فمينيسم و تحليل گفتمان فراهم ميسازد. جنس دوم به رغم تقدم زماني چشمگيري که بر مطالعات گفتماني دارد، از بسياري جهات سازگاري قابل توجهي با مفروضات فلسفي (معرفتشناختي، هستيشناختي) غالب رويکردهاي تحليل انتقادي گفتمان دارد. در اين پژوهش، جنس دوم از حيث ديد انتقادي، مفهومسازي از قدرت و ايدئولوژي، نسبت آن با برساختگرايي اجتماعي، نگاه انتقادي به دانش پذيرفته شده، ارزيابي تحول تاريخي و نقش نهادها و نظمهاي گفتماني در شکلگيري سوژه بررسي شده است.