مقاله حاضر، تلاشی است برای معرفی «باربی درویلی»، نویسنده اخلاقگرای فرانسوی سده نوزده میلادی و بررسی اثر برجسته او، شیطان صفتان. وی با بهرهگیری از علم روانکاوی، آثار جاودانی از خود به یادگار گذاشته است که این آثار، متاسفانه به دلیل پیچیدگیهای زبانی، کمتر توجه مترجمان ایرانی را بر انگیخته. شیطان صفتان اثر برجسته اوست که مشتمل بر شش نوول است. این اثر به گونهای روایتگر وضعیت تراژیک و غمبار انسانهایی است که صفات اهریمنی دارند و از اصالت انسانی دور ماندهاند. ضد قهرمانان این اثر، اغلب زنان نگونبختیاند که دستخوش صدمات روزگار شده و به سوداهای دنیوی پناه آوردهاند. در این مقاله، برآنیم تا با پرداختن به بعد روایتشناختی داستانها، ویژگیها و ابعاد روانی این زنان را بررسی کنیم.
کتاب زن در ایران باستان که توسط هدایت الله علوی نوشته شده است.و با جلد شومیز منتشر شده است. تحقیق در این مورد ما را همیاری داده است.که پیشینهی نصفی از مردم اجتماع خود را بهتر شناخته ایم و باید دانسته باشیم که زنان ایرانی چطور زندگی کرده اند و سلوک آنان چه طور بوده است. کتاب زن در ایران باستان جایگاه والای زن در ایران باستان حاضر بودن فعال او در همه ی صحنههای جامعه و حقوق او داخل خانواده و اجتماع است. و از کودکی تا فوت و از ادارهی خانواده تا تکیه دادن بر اریکهی پادشاهی و بازتاب تفکرات ایرانی درمورد زن می باشد.این کتاب شامل دو بخش جداگانه است. بخش نخست سرگذشت و مقام زن در ایران باستان که مطلبی تازه نگارش یافته است و بخش دوم به زناشویی در ایران باستان می پردازد. کتاب در سال 1377 و توسط انتشارات هیرمند منتشر شده است.
درمقالات این کتاب، برخی از آثار هنری و ادبی در زمینههای داستان و شعر و فیلم و نقاشی از دید روانشناختی بررسی شدهاند؛ در زمینه داستان، آثار هدایت و چوبک و بهرام صادقی؛ در شعر آثار اخوان ثالث؛ در فیلم آثار سهراب شهید ثالث، کیارستمی، ورنر هرتزوگ؛ و در نقاشی آثار اسپهبدی و معتبر. تحلیلها بر سه گونهاند؛ در یکی به تحلیل متن اکتفا میشود، در دیگری به تحلیل شخصیتهای اثر پرداخته میشود و سومین گونه شخصیت و ذهن خود هنرمند را تحلیل میکند. کتاب مقدمهای مفصل درباره کاربرد روانکاوی و ساختشکنی در تحلیل و تفسیر ادبیات و هنر دارد. در پایان کتاب ترجمهای از آخرین اثر بکت که یکی از شاهکارهای نثر معاصر انگلیسی شمرده شده، افزوده شده است.
فرزند خاک، اثر طاهر بن جلون، نويسنده آفريقايي تبار فرانسوي است. در اين اثر، بن جلون با تداعي خاطرات زادگاه خود و با حذف مرز بين واقعيت و خيال، رماني ميآفريند و دنياي آميخته از هر دو عنصر را به خواننده عرضه ميدارد. آن چه مايه موجوديت اين رمان ميشود، مضمون تراژيک آن است كه مصداق زندگي عيني برخي از مردمان جوامع سنتي است. در اين اثر، بن جلون به طرح موضوع جستجوي هويت در شخصيت داستان خويش كه شباهت بسياري به هموطنانش و جوامع شرقي دارد، ميپردازد. او تنها به واگويه واقعيتهاي عريان جامعه پيرامونش در خلال داستان اكتفا نميكند، بلكه آگاهانه هويت باختگي آنان را مورد انتقاد قرار ميدهد. در اين پژوهش، به موازات بررسي اين مقوله، سعي شده است تا با تحليل اين اثر از حيث موضوع داستاني، شخصيتپردازي و نگاه انتقادي نويسنده به جامعهاش را بررسي كنيم و نتايج «هويت تحميلي» و رويكرد نامناسب برخي از جوامع سنتي را به داشتن فرزند دختر را در خلال اثر مورد مطالعه قرار دهيم.
مهاجرت يكي از چالش برانگيزترين مباحث عصر حاضر به شمار ميرود، كه همواره توجه منتقدان و نويسندگان بسياري را به خود جلب كرده است. طاهر بن جلون، نويسنده معاصر آفريقايي تبار فرانسوي در زمره اين نويسندگان است كه رويكرد او به مقوله مهاجرت، با توجه به شمار فراوان آثار وي با اين مضمون، رويكردي خاص به نظر ميرسد. با چشمان شرمگين، يكي از آثار برجسته داستاني اوست كه مشكلات زندگي يك دختر آفريقايي را در دو بخش (قبل و بعد از مهاجرت)، در دو دنياي متفاوت به تصوير ميكشد. همه فضاي داستاني اثر و مجموعه مفاهيم برجسته آن، رويارويي دو مفهوم اسارت/ آزادي را به ذهن القا ميكنند. مكان (مراكش، فرانسه)، جنسيت (زن، مرد) و تضادهاي معنايي مفاهيمي چون مدرنيته/ سنت، مجموعه دوگانههايي را ميسازند كه از نظر معنايي با مفاهيم اسارت/ آزادي همخوان ميشوند. در اين پژوهش برآنيم تا با رو در رو نهادن و بررسي اين مجموعه مفاهيم، به درونمايه محوري اثر و دغدغه اصلي، هدف و پيام نويسندهاش پيببريم.