پژوهش حاضر به نقد و بررسی آزادیخواهی در اندیشه و شعر سه شاعر پرآوازه مشروطه یعنی بهار، عشقی و عارف میپردازد. دورهای که «آزادی» در یک دگردیسی، مفهوم شعاری و رمانتیکی یافته است و شاعران مورد نظر، گاه با اندیشههای مطلقگرایانه افراطی و تندرویهای یکسویه و عاطفهمدار، از این خطای نگرش مصون نبودند. چنانکه عشقی در یک شعار افراطی و نه با شعورعمیقی که مردم از روشنفکران به عنوان رهبران فکری و فرهنگی جامعه انتظار داشتند. مشروطه را یک انقلاب بد بنیاد معرفی کرده، تقاضای «عیدخون» مینماید. بهار در قصیدهای کلیه مردم تهران را منبع شرارت و مرکز فساد تلقی میکند و عارف نیز به خاطر میل مفرط به آزادیطلبی، ضمن اقرار به اشتباهات سیاسی، با سلاح شعر برای خود دفاعیه صادر میکند. هدف نگارندگان مقاله آن است تا نشان دهند که چگونه دست به دست شدنهای قدرت و رنگ به رنگشدنهای جامعه، این دسته از شاعران نیز در پیشبینیهای خویش مدتی به خطا رفته، هزینه مطلقگرایی و تندرویهای خود را پرداختند.
عینالقضات همدانی با نام کامل عبدالله بن محمد بن علی میانجی همدانی (۵۲۵–۴۹۲ هجری قمری) حکیم، نویسنده، شاعر، مفسر قرآن، محدث و فقیه ایرانی بود. او به زبانهای فارسی، عربی و زبان پارسی میانه آشنایی داشت و در عین حال در عرفان و تصوف در بالاترین جایگاه قرار داشته است. او در شهر همدان در یک خانوادهٔ شافعی مذهب متولد گردید و در خدمت پدرش ابوبکر محمد ابن علی علوم، معارف و عرفان و طریق علوم قضا را فرا گرفت و خود نیز به درجهٔ افتاء و منصب قاضی همدان رسید. چندی بعد در خراسان، به محضر درس استادانی مانند عمر خیام و ابو عبدالله محمد بن حمویه جوینی راه یافت و بهرهٔ علمی و معنوی بسیار گرفت و در کلام و حکمت، تصوف و عرفان و ادب پارسی و عربی به درجات عالی رسید. انقلاب روحی عینالقضات تا حدودی شبیه به انقلاب روحی امام محمد غزالی است. هر دو در علوم ظاهری تبحر پیدا کرده بودند و هر دو به تصوف روی آوردند. پس از قریب یک سال از انقلاب روحی او، این بار احمد غزالی برادر کوچکتر ابوحامد، که هنوز در قید حیات بود به یاریش شتافت و از او دستگیری کرد. قاضی همدانی از آن پس در طریق وصول و عالم کشف و شهود قدم نهاد و به مطالعهٔ آثار و تألیفات احمد غزالی پرداخت. بدین ترتیب، دو برادر غزالی هر یک از جهتی بزرگترین تأثیر را در زندگی علمی و روحی عینالقضات بخشیدند، و یکی در علوم ظاهری (منجمله کلام و فلسفه و حتی تصوّف و عرفانی که در کتابها بیان شده) و دیگری در علوم ذوقی راهنمای او گشتند. سبب اختلاف او با حکومت ترکان و مسائل سیاسی اجتماعی آن روز این بود که قاضی همدانی یک ایرانی میهنپرست بود. در زمان او زادگاهش جایگزین غاصبان جایگاه علویان، و پایتخت سلجوقیان بود. حکومت ترکان تازه از راه رسیده که از طرف دارالخلافهٔ بغداد حمایت میشدند، برای او در حکم بیگانگان بودند. عینالقضات همدانی در ابراز میهندوستی و عشق به زادگاهش مطالبی بس زیبا در نخستین اوراق دفاعیات خود آوردهاست. در بغداد مشابهٔ همدان به مرگ محکوم گردید. قاضی را به همدان عودت دادند تا حکم در زادگاهش اجرا شود. حکم در ششم جمادیالثانی سال ۵۲۵ هجری اجرا شد.
انقلاب مشروطیت ایران از لحاظ دارابودن شعرای عصر خود، بیتردید در ردیف نخستین انقلابهای جهان قرار دارد. منظور از شعرای عصر مشروطیت به طور کلی تمامی گویندگانی هستند که در دورههای مختلف انقلاب، اشعاری با محتوای سیاسی و اجتماعی سرودهاند یا به گونهای اشعارشان از فضای عصر آزادی و مشروطهخواهی و ارزشها و آرمانهای آن دوره تأثیر پذیرفته است. اشعار گویندگان عصر مشروطه به لحاظ محتوا به دو بخش تفکیک میشود: اشعاری با مضامین سیاسی و اشعاری با مضامین اجتماعی. در این کتاب این دو موضوع بررسی شده است.
«درد و رنج» به عنوان يكي از وجوه برجسته تراژيك زندگي، از مسایلي است كه هر انساني در زندگي خود با آن روبه روست. اين مساله در هنر و ادبيات به طور عام، و به طور خاص در ادبيات معاصر به ويژه شعر زنان به گونهاي منعكس شده كه بررسي و تحليل آن، نيازمند تحقيق وسيع و جامعي است. موضوع اين مقاله، بررسي اشعار دو شاعر برجسته زن معاصر يعني فروغ فرخزاد و سيمين بهبهاني با توجه به ماهيت، مفهوم و مصاديق مختلف درد و رنج و با تاكيد بر مساله وجودشناسي درد و رنج (انواع، علل و نتايج آن) است. نويسندگان در اين پژوهش ضمن اشاره به ماهيت و نتايج درد و رنج به مقايسه جنبههاي وجودشناسي درد و رنج در اشعار اين دو شاعر ميپردازند؛ گفتني است زمينه اصلي بحث، تمرکز بر فلسفه وجودي درد و رنج در حوزههاي انواع درد و رنج، علل درد و رنج و راههاي رهايي از آن است.
تصحيح يک اثر نفيس خطي و تحشيه و تعليق بر تاليفي که از زمانهاي پيشين بر جاي مانده است، ازآن جا که مقوم ميراث فاخر قومي و ملي يک کشور است و اطلاعاتي وسيع در باب سلوک، انديشه و ساختار فکري و زباني دانشمندان و متفکران گذشته به دست ميدهد و به دانستههاي بشر کنوني ميافزايد، پژوهشي اصيل است که منتقدان ادبي پيوسته بر آن تاکيد کردهاند. نسخه خطي «کاشف المشکلات» بهاء الدين ابوبکر بن کالنجار شيرازي باقي مانده از قرون هفتم و هشتم هجري است که از آن تنها نسخهاي منحصر به فرد و به خط خود مولف در دست است. نويسنده به تصريح متن اثرواذعان کتب رجال معاصر وي، از مقام شامخ عرفاني و وجاهت علمي برخوردار بوده و کتاب خود را براي رفع دشواريهاي فهم علوم متداول در زمان خود و به خواهش فضلاي عصر ترتيب داده است. اين کتاب که به زبان علمي ساده و روشن وگاه آراسته به صناعات لفظي و معنوي در قالب جملاتي کوتاه به رشته تحرير درآمده است، علاوه براشتمال بر اصطلاحات عرفاني و مکاشفات مولف، شامل فصول متعدد ديگر در باب تفسير آيات و احاديث، طب، دشواريهاي حکمي و کلامي و وصاياي مولف است. اين کتاب سه قسم عمده دارد که هر يک به چندين باب و هر باب به رسالات متعدد تقسيم شده و مجموعا به 349 رساله منقسم است. اين نوشتار بر آن است با ارائه توضيحاتي چند در باب احوال مولف و بررسي کتاب کاشف المشکلات و مندرجات آن، به بررسي ساختار، سبک و ويژگيهاي زباني اين نسخه خطي بپردازد و آن را از بعد زيباشناختي و ادبي بررسي کند.