در زيباييشناسي جديد توجه به شکل ظاهري شعر صرفا براي بيان زيباييهاي هنري آن کافي به نظر نميرسد، به همين دليل نوعي گرايش تطبيقي براي بررسي تاثر ذوقي و شخصي شاعر از محيط اجتماعي شکل ميگيرد که شناخت آثار ادبي را بر مبناي تحقيق روانشناختي و جامعهشناختي ادبي استوار ميسازد. در اين جستار با روش توصيفي ـ تحليلي و با استفاده از دانشهاي ميان رشتهاي روانشناسي، جامعهشناسي و زبانشناسي به توصيف و نقد زيباييشناسي رنگ در شعر يکي از برجستهترين شاعران نوگراي تاجيکستان پرداختيم. فرزانه خجندي با تاثيرپذيري از رنگارنگي محيط فرهنگي ـ اجتماعي تاجيکستان و بهرهگيري کامل از رنگ، انديشههاي اخلاقي را به زيباترين شکل به تصوير کشيده و در عين بهرهگيري از رمزها و نمادهاي رايج شعر فارسي، با خلق نمادهاي نو و ترکيبسازيهاي بديع در حوزه رنگها به پرورش شکل زيبايي از سخن فارسي دست يافته است.
به کارگیری روشهای آماری به دقت و درستی پژوهشهای سبکشناسی بسیار کمک میکند. یکی از این شیوهها، روش «تنوع واژگان جانسون» است که بر محور دایره واژگان استوار است. این مقاله شعر فروغ فرخزاد، فرزانه خجندی (از تاجیکستان) و خالده فروغ (از افغانستان) را از منظر این نظریه واکاوی کرده است. با بررسی سه هزار واژه از هر شاعر ، مشخص شد، نسبت کلی تنوع واژگان در شعر فرزانه خجندی بیش از دو شاعر دیگر است، فروغ فرخزاد و خالده فروغ به یک میزان از تنوع واژگان برخوردارند، اما محاسبات بعدی نشان داد تداوم تنوع واژگان در شعر فروغ بیش از خالده و فرزانه است و گویای آن است که چیرگی فروغ بر زبان شعر، در دوره دوم شاعریش، بیش از دو شاعر یاد شده است. سه شاعر واژگان مشابه بسیاری را به کار بردهاند، اما شیوه کاربردی واژگان آنها با یکدیگر تفاوتهایی دارد که ناشی از تفاوت سبک، دیدگاهها و شرایط زندگی آنان است.