شاهنامه، اثري حماسي و حکمي، و متعلق به زماني است که در کانون پربارترين زمانهاي تلاقي فرهنگهاي شرق و غرب در ايران قرار دارد. در اين کتاب، حکمت و اساطير و حماسه و تاريخ چنان در هم تنيده شده که اثري جاوداني و تحسين برانگيز به وجود آمده است. حکمت فردوسي را هم از مضمونهاي داستانهاي شاهنامه ميتوان استنباط کرد و هم از آنجا که به صورت پندهاي حکيمانه آشکار در پايان داستانها تجلي ميکند. برخي از اين داستانها به جنگهاي افراسياب مربوط است. افراسياب در شاهنامه از ديدگاه حکمت، نماينده دو نيروي بالقوه شرانگيز مفطور در سرشت انسان، خشم و شهوت است. سيماي افراسياب در آثار اساطيري و تاريخي مقرون به شر و بدي است. خواه به همين دليل و خواه به دليل اينکه فردوسي در گزارش شخصيت او در نمايش بديها و شرانگيزيها مبالغه کرده باشد، نتيجه اين است که او در شاهنامه شرانگيزترين شخصيت انيراني است که گستردهترين جنگ را عليه ايرن به راه مياندازد. در اين نوشته براي نشان دادن اينکه او نماينده دو نيروي خشم و شهوت است، سيماي او چنانکه در متون تاريخي و اساطيري انعکاس يافته با آنچه در شاهنامه آمده، مقايسه، و پندارها و گفتارها و کردارهاي او، که همه در دشمني با ايران و آميخته با شر و فساد است در شاهنامه بررسي شده است.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
سرگذشت کندوها نوشتهاي است تمثيلي در قالب يک قصه عاميانه که شرايط هيچ يک از قالبهاي داستان و رمان کوتاه و رمان را ندارد. نويسنده بيش از اينکه در قيد و بند ساخت قالب باشد، درصدد طرح يک آرمان شهر يا لااقل طرح يک زندگي مستقل و آزاد است بر مبناي اصول فرهنگي و شرايط محلي ايران. انگيزه نوشتن اين قصه احساس رسالت نويسنده و دغدغههاي فکري او از وابستهشدن حکومت و فرهنگ ايراني به صنعت و تمدن غرب است به علاوه شکست نهضت ملي از کمپانيها در صنعت نفت. رسالت او ايجاب ميکند که راهي براي حکومت و مردم ايران پيشنهاد کند که استقلال حکومت و امنيت اصالتهاي فرهنگي را تضمين کند. بازگشت به فرهنگ را از راه بازگشت به محيط زندگي اجدادي پيشنهاد ميکند که ويژگيهاي شبه آرمان شهري از آن قابل تصور است. از لابهلاي قصه جريانهاي فکري محافل روشنفکري عصر و شرايط زندگي آرماني و روشنفکر متعهد قابل استنباط است.
رمان نفرين زمين بيش از اين که يک اثر هنري باشد، سندي اجتماعي است. آل احمد در اين اثر ارزشمند کوشيده تا تحليلي اجتماعي از عصر خود ارائه کند و نسبت به وقوع تجدد که از ديدگاه او آفتهايي بنيان کن در پي دارد، اخطار دهد. بدين جهت اين اثر پختهترين اثر داستاني و گلچين افکار اجتماعي او و متضمن يک تئوري اجتماعي است. در اين نوشته تئوري منعکس شده در رمان نفرين زمين را با مدلهاي معروف تبيين در علوم اجتماعي تطبيق ميدهيم تا هم ارزش اجتماعي و تاريخي نفرين زمين و هم جايگاه بينش اجتماعي اين روشنفکر مطرح و صاحب قلم که آثارش هنوز هم خواننده و طرفدار دارند، در عرصه نظريهپردازي اجتماعي بيش از پيش روشن شود. دريافت پاياني ما در اين پژوهش آن است که تئوري آل احمد فقط با يک مدل قابل تبيين نيست، بلکه براي تبيين آن بايد از چند مدل استفاده کرد. علاوه بر اين تمام نظريات او صائب و قابل دفاع نيستند و برخي با ضعفهاي اساسي مواجهند.