مطالعه ويژگيهاي صرفي، نحوي، آوايي و معنايي اسامي مرکب همواره مورد توجه زبانشناسان بوده است. شفافيت و تيرگي معنايي اسامي مرکب از موضوعاتي است که در حوزه معنا شناسي محل مطالعات مختلف است. در پژوهشهاي انجام شده انواع اسامي مرکب به لحاظ دارابودن يا نبودن هسته معنايي، شناسايي و توصيف شدهاند و با استناد به معيار وجود يا نبود هسته، اسامي مرکب به دو گروه اصلي درون مرکز و برون مرکز تقسيم شدهاند. گروه اول داراي هسته و به لحاظ معنايي شفافاند و گروه دوم فاقد هستهاند و معناي تيره دارند. تا جايي که نگارنده آگاهي دارد، پژوهشهاي انجام شده درباره اين واژهها مبتني بر توصيف صرفي و نحوي و ايجاد تمايز معنايي بين اسامي مرکب است و علت شفافيت و تيرگي اين نوع واژهها به روشني تبيين نشده است. در اين مقاله، با رويکردي شناختي به تبيين شفافيت و تيرگي معنايي اسامي مرکب پرداخته ميشود. دستاوردهاي نظريه کارين (1997 و 2001) در روانشناسي زبان که اهداف ديگري را در زمينه توليد و پردازش اسامي مرکب در ذهن گويشوران دنبال ميکند. به طور غيرمستقيم براي تبيين شفافيت و تيرگي معناي اسامي مرکب راهگشاست. اين مقاله کوششي است نوآورانه براي رسيدن به اين تبيين.