پروين اعتصامي (1320-1285) بزرگترين شاعر زن ايران را به عنوان شاعر اخلاق و تربيت ميشناسيم. گذشته از اشعار سياسي و اجتماعي، وي توصيههاي اخلاقي ارزشمندي به زباني ساده و رسا از خود بر جاي گذاشته است که برخاسته از عواطف و احساسات او نسبت به جهان پيرامون است. براي دريافت تاثير تاثرات روحي پروين در اندرزها و توصيههاي اخلاقي وي، بايد درونمايه غالب اشعار او را جست و جو کرد زيرا شعر انعکاس افکار و عواطف شاعر است. آنچه از مضامين و معاني اشعار پروين ميتوان درباره روحيات او استنباط کرد، روحيه ظلمستيزي، توجه به وضع محرومان و ستمديدگان، توجه به زوال و ناپايداري جهان، توجه به مرگ و کوتاهي عمر و حس عدم امنيت است که در اشعار وي انعکاس يافته است. پروين تحت تاثير اين عواطف، خود و ديگران را توصيه به اغتنام فرصت، نيکي، دستگيري از نيازمندان، دوري از غفلت، هوشياري و آگاهي، دلنبستن به جهان و تعلقات دنيوي، دوري از تکبر و غرور و ... ميکند. در اين مقاله چهار مضموني که در بيشتر اشعار پروين ديده ميشود، يعني انديشه زوال و ناپايداري جهان، انديشه مرگ، کوتاهي عمر و حس ناامني و تاثير آنها در توصيههاي اخلاقي وي بررسي شده است.
شاید بعضی ها تصور نمایند که آثار بجای مانده فرهنگی از ادوار مختلف و زمانهای متفاوت فقط مربوط به مردان بوده و زنان هیچگونه نقشی در آفرینش ادب و فرهنگ نداشته اند در صورتیکه زنان زیادی در این جهان پهناور آفرینندگان آثار بزرگی شده اند. وقتی در آثار و احوال بانوان شاعره این کشور شعر و ادب پرور مطالعه می نمائیم و بزرگانی چون رابعه، مهستی و پروین اعتصامی را مانند ستارگان درخشانی در آسمان ادبیات کشور مشاهده می کنیم بر خود می بالیم که در کنار مردان نام آور میدان شعر و ادب بودند زنانیکه کم از مردان نبوده و مایه مباهات و افتخار این سرزمین بوده اند. صاحب لباب الالباب وقتی از رابعه قزداری سخن به میان میآورد گوید: رابعه اگر چه زن بود اما به فضل بر مردان جهان بخندیدی، فارس هر دو میدان و والی هر دو بیان، بر نظم تازی قادر و در شعر پارسی بغایت ماهر...
شاید بعضی ها تصور نمایند که آثار بجای مانده فرهنگی از ادوار مختلف و زمانهای متفاوت فقط مربوط به مردان بوده و زنان هیچگونه نقشی در آفرینش ادب و فرهنگ نداشته اند در صورتیکه زنان زیادی در این جهان پهناور آفرینندگان آثار بزرگی شده اند. وقتی در آثار و احوال بانوان شاعره این کشور شعر و ادب پرور مطالعه می نمائیم و بزرگانی چون رابعه، مهستی و پروین اعتصامی را مانند ستارگان درخشانی در آسمان ادبیات کشور مشاهده می کنیم بر خود می بالیم که در کنار مردان نام آور میدان شعر و ادب بودند زنانیکه کم از مردان نبوده و مایه مباهات و افتخار این سرزمین بوده اند. صاحب لباب الالباب وقتی از رابعه قزداری سخن به میان میآورد گوید: رابعه اگر چه زن بود اما به فضل بر مردان جهان بخندیدی، فارس هر دو میدان و والی هر دو بیان، بر نظم تازی قادر و در شعر پارسی بغایت ماهر...
ساختارگرايي ادبي يکي از روشهاي تحليل است که در دهه 1960 به اوج شکوفايي رسيد و ريشه آن را در زبانشناسي ساختارگرا بايد جست. تقابلهاي دوگانه اساس تفکر ساختارگرا است. در اين مقاله، شعر احمد رضا احمدي بر مبناي همين تقابل تحليل شده است که ما را به شناخت متفاوت و تازهاي از شعر او رهنمون ميگردد. احمدي، از شاعراني است که با انتشار کتاب طرح در سال 1341 به عنوان بنيان گذار موج نو شناخته شد. تقابلهايي که مد نظر است، در سه دسته کلي حضور و غياب جاي ميگيرند: 1. بينش نوستالژيک (کودکي/ بزرگسالي، وضعيت مطلوب گذشته/ وضعيت نامطلوب امروز) 2. مرگ و زندگي 3. شکوه و شکايت (ارزشها/ ضد ارزشهاي شعري گذشته و زمان حال شاعر، ارزشها/ ضد ارزشهاي اخلاقي، انساني ...). نتايج به دست آمده نشان ميدهد، تعداد اشعاري که در شکوه و شکايت جاي ميگيرند، بيش از ديگر تقابلهاست. تقابل عمده شعر احمدي، تقابل بين فرم و محتوا است؛ همان تقابل شکلهاي جديد موج نويي با محتواي اندوهناک. همچنين پيشنهادهاي شعري احمدي را در حوزههاي زباني و فرمي در اشعار شاعراني چون، علي باباچاهي، سيد علي صالحي و همچنين شعر شاعران حرکت و پست مدرن ميتوان مشاهده کرد.
اسطورهها هميشه به يک حال نميمانند، بلکه با گذر زمان برخي از آنها با شکل جديدتر به صورت داستانهاي حماسي نمودار ميشوند. در اين تغيير و تبديل، دگرگونيهايي در داستان اسطورهاي صورت ميپذيرد. دلايل گوناگوني براي تبديل اسطوره به حماسه وجود دارد و داستانها در طي تحول خود به جابه جايي، شکستگي، قلب، حذف و ... دچار ميگردند. در ورود اسطوره به حماسه، قهرمانها هم از اين تغيير به کنار نميمانند. در اين جستار نگارندگان با بررسي الگوهاي اسطورهاي و حماسي، اين تغيير و تبديلها را بررسي کردهاند.