زبانشناسی حقوقی (قانونی)، رشتهای است که با هدفهای حقوقی موجود در نظام قضایی، همراستا شده است و بر تمام شاخههای زبانشناسی، ازجمله آواشناسی، معناشناسی، گفتمان و... تأکید میکند. این علم در ایران، چندان شناختهشده نیست؛ اما میتواند در نظام قضایی، کاربردی درخور توجه داشته باشد. هدف از نوشتن این مقاله، آن است که نشان دهیم چگونه ابزارهای زبانی میتوانند با تحلیل زبانشناختی، به شناسایی جرم زبانی کمک کنند؛ بهویژه زمانیکه هیچگونه مدرک معمول و شفافی دردسترس نیست. جرم زبانی به برخی کنشهای گفتاری اطلاق میشود که معمولاً غیرقانونی هستند؛ به عبارت دیگر، جرم زبانی با کنش منظوری صورت میپذیرد؛ مانند دروغ، فریب، تهدید، ارتشا و... . برای نگارش مقاله حاضر، پساز مشاهده پروندههای متعدد در دادسرا و پلیس آگاهی تهران بزرگ، یکی از دادههایی را که جرم زبانی «دروغ» در آن وجودداشت، برگزیده و سپس آن را تحلیل کردهایم. این داده نسبتاً کامل در دو مرحله تحلیل شده است: نخست، جملههای متهم بهلحاظ زبانشناختی و سپس روابط قدرت؛ درنهایت، به این نتیجه رسیدهایم که عوامل زبانی مانند ابزار معنایی (طرحواره ذهنی و قالب ذهنی، معنای فعل)، ابزار نحوی (وجه فعل)، ابزار کلامی (روابط قدرت) و... میتوانند در شناسایی و تحلیل جرم زبانی، مؤثر باشند. دروغ هم در دادسرا و هم در پلیس آگاهی بهعنوان «ضابط قوه قضایی»، جرم تلقی میشود. شایان ذکر است که بررسی تمام جرایم زبانی در یک مقاله ممکن نیست؛ از این روی، در پژوهش حاضر، تنها جرم «دروغ در نظام قضایی» را بررسی کردهایم.