در این مقاله نخست منظورمان را از واژه «پارادوکسیکال» روشن میسازیم. سپس در قالب سه الگوی اساسی خواهیم دید که تعابیر پارادوکسیکال مولوی، یا به ابزاری بلاغی برای آراستن سخن فرو کاسته شده، یا در قالب شطحیات خوانده شده و یا به روشی منطقی برای تفهیم مطلب تقلیل یافته است. این الگوها، هر چند در اغلب مواظع راهگشا هستند اما بیشتر در صدد حل و فصل معضل پارادوکس هستند تا معرفتشناسب آن. در این مقاله، با توجه به تفسیری که یونگ از پارادوکسهای بنیادین در وجود آدمی ارائه میدهد، چشمانداز جدیدی برای تحلیل این مسئله در اندیشه مولوی ارائه شده است. توجه داریم که این مقاله مقارنه و مقایسه اندیشه مولوی و یونگ نیست؛ بلکه صورتبندی الگوی یونگ برای تحلیل پارادوکس و به کارگیری این الگو در اندیشه مولوی است. براساس این الگو، عارف در ژرفترین سطوح «خویشتن» با پارادوکسی وجودی روبهروست و این تناقض عمیق را تضمینکننده بالندگی خویش و حصول معرفت میپندارد.
در این مجموعه، دو رساله کوتاه از حکیم "عمر خیام"، متن عربی و ترجمه فارسی به طبع رسیده است .در رساله اول، سه مسئله مطرح و پاسخ داده شده است .این مسائل درباره نفوس ناطقه، حوادث امکانی باطل، و اثبات وجود زمان به حرکت و حد حرکت، و سپس قائم نبودن حرکت به ذات خود، است .رساله دوم نیز "پرتوی عقلانی بر موضوع علم کلی "نام دارد .
کتاب حاضر نظریات تمام مکاتب مختلف جهان و فلاسفه ای را که در زمینه ارائه مدل انسان کامل سخن گفته اند، بررسی نموده و بالاخره در درس پنجم انسان کامل از دیدگاه: فارابی - عرفا - مولوی (متفکران اسلامی) ارائه شده است.