جستار حاضر در دو بخش تنظيم شده است: بخش نخست نگاهي مختصر به تاريخ تاويل و تفسير اساطير است و بخش دوم، به مساله تاويل و تفسير اساطير ايراني در کتاب آفرينش و تاريخ اثر مطهر بن طاهر مقدسي اختصاص يافته است. با پيدايش علوم و ظهور اديان تک خدايي، اساطير رو به زوال رفتند. دانشمندان آنها را دروغ ناميدند و دين ورزان کفر و شرک. نخستين هجومها به اساطير در قالب تاويل آنها صورت گرفت. تاويل اساطير هم از سوي مخالفان اساطير به عنوان نخستين مرحله براي نابود کردن آنها و هم از سوي باورمندان به اسطورهها براي تطبيقدادن آنها با باورهاي علمي و نظامهاي عقيدتي جديد صورت گرفته است. در بخش نخست اين جستار، به تاويل، تاريخچه، شيوهها و اسباب کلي آن پرداخته شده است. نهضت فرهنگي شعوبيه، با هدف احياي فرهنگ ايراني در قرن چهارم به اوج خود رسيد. از جمله فعاليتهاي شعوبي گرداوري و تنظيم تاريخ ملي ايران بود که بعضا شامل اساطير، موجودات و کردارهاي شگفت بود؛ عدهاي از شعوبيه براي جلوگيري از رد و انکار آنها از سوي معاندان به تاويل و تفسير اساطير و خوارق عادات پرداختند. مقدسي مولف کتاب آفرينش و تاريخ (البدا و التاريخ) نخستين کسي است که با هدف حفظ و گسترش فرهنگ ايراني به شيوهاي خاص دست به تاويل اساطير برده است. در بخش دوم اين جستار، ضمن اشاره به زمينههاي فرهنگي و اجتماعي مساعد براي تاويل در قرن چهارم، به بررسي نوع و شيوه تاويلگريهاي مقدسي از اساطير ايراني پرداخته شده است.
در دوران پیروزی انقلاب اسلامی ایران این توفیق را یافته ایم که شهرداران و مسئولان خدمات به مردم، در کلیه سطوح لشکری و کشوری فراتر از وظایف عادی خود، گامهایی در راه اعتلای فرهنگ و اندیشه جامعه بر می دارند و با تلاشهای مناسب علمی و هنری، ایران را در جهان و در مقابل تاریخ سرافراز می کنند. امروز شایسته آن است که در روند تفکرات اسلامی و انقلابی ایران انسانهای لایق و برجسته تاریخ این مرز و بوم را به نسل خودمان و به جهانیان بشناسانیم و با برگزاری یادبودها و نوشتن مقاله و تهیه فیلمها بدین وسیله توطئه های امپریالیسم را در رابطه با محو فرهنگ جهان سوم خنثی نماییم؛ این خود انقلابی است در مسیر انقلاب اسلامی ایران......موضوع کتاب حاضر رجال اصفهان در علم و عرفان و ادب و هنر است که شامل رجال فقه و حدیث و تفسیر، رجال حکمت و فلسفه و عرفان و تصوف است و توسط سیدمحمدباقر کتابی تالیف شده است.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
عاطفه از بخشهاي مهم شعر است و غالبا اصليترين هدف شاعر از سرودن شعر انتقال عواطف و احساسات است. در واقع ميزان تاثيرپذيري هر شاعر از محيط خارج و ترکيب آن با تجربيات قبل و بازسازي تصويري نو در ذهن، عاطفه او ناميده ميشود؛ به اين ترتيب ميان شاعران از جهت نوع عاطفه و بيان آن و نيز تاثيرگذاري بر خواننده تفاوتهايي اساسي وجود دارد. از آنجا که عاطفه و درونمايه شعر معلول تجارب شخصي شاعر است، با بررسي و تحليل عواطف و درونمايههاي يک شعر ميتوان برخي از زواياي مبهم ذهن و زندگي شاعر آن را روشن نمود. مجدالدين ميرفخرايي (گلچين گيلاني) يکي از شعراي تاثيرگذار در گسترش شعر معاصر فارسي است. در اين جستار ابتدا مختصري از زندگي گلچين گيلاني آوردهايم؛ آنگاه همراه با شاهد مثالهايي، به روشي توصيفي به عواطف و درونمايههاي شعر گلچين از جمله عشق، غم و اندوه، اميد و نوميدي، يادها و خاطرهها، وطن، تقدير، مرگ و زندگي و راز هستي پرداختهايم.
سنت دیرینه، غنی و مردمی قصهگویی شفاهی توسط قصهگویان که نزد همه هندو اروپاییان؛ بخصوص اقوام آریایی ساکن فلات ایران بویژه شرق ایران، خراسان بزرگ، رواج بسیار داشته، افسانهها و اساطیر کهن و نیز بسیاری از اخبار حوادث تاریخی را حفظ و منتقل کرده است. در این مقاله، ضمن بررسی این سنت و تحلیل در زمانی آن، کوشیدهایم نشان دهیم که بسیاری از آثار داستانی اولیه دوره اسلامی، از رهگذر همین سنت شفاهی پدید آمده است و قسمتهای بسیار از شاهنامه، ویس و رامین و نیز سمک عیار را راویان و به صورت شفاهی روایت کردهاند. مقایسه سازهشناختی شاهنامه و سمک عیار نه تنها این نظریه را اثبات میکند بلکه آشکار میسازد که سمک عیار به دلیل داشتن عناصر، بنمایهها و سازههای حماسی بسیار، یک حماسه است نه افسانه.