یکی از ابرمردان اسطورهای فرهنگ باستانی ما ایرانیان پشوتن ـ پسر بزرگتر گشتاسپ ـ است که بنا بر سنت مزدیسنا ازورجاوندان وجاودانگان به شمار میآید. وی در کنگ دژ ـ که بنا بر نقل بندهش و دینکرد آغاز جای رستاخیز ایران خواهد بود ـ زندگی میکند و در اواخر هزاره زردشت به عنوان یک نجاتبخش به ایرانشهر خواهد آمد. پشوتن در شاهنامه فردسی نیز از برگزیدگان خاندان گشتاسپ است و همان قداستی را که در متون زرتشتی به او نسبت داده شده است، تقریباً حفظ کرده است؛ اما در بهمننامه ایرانشاه بن ابی الخیر روایتی دیگر در مورد او وجود دارد و آن اینکه پشوتن انوشه روان و بیمرگ به دست بانو گسپ، دختر رستم کشته میشود! چنین مینماید که این نکته بیانگر آن است که سراینده بهمننامه در تدوین داستان دنبالهرو سنت زردشتی نبوده، و یا شاید برخورد او با داستان دلیل استواری بر زندگی و رشد مستقل روایات حماسی از مراکز دینی زردشتی است.
مجموعه حاضر مشتمل بر مقالاتی از نگارنده درباره راز سعادت و جاودانگی انسان است که عمدتا بهرهگیری از مطالب علمی، دینی و ادبی نگاشته شدهاند .برخی از مقالات از این قرارند" :در مقوله شناخت"، "بار امانت"، "راز هستی"، "علم آزاد و علم در بند"، "غم زبان"، "پرواز به ابدیت"، "غم عشق "و "انسانم آرزو است ."مقالات یاد شده از سال 1370به بعد به تدریج در روزنامه اطلاعات چاپ شده است .
میرچا الیاده استاد بزرگ ادیان تطبیقی جهان در این کتاب، متون و روایات دینی را از سراسر جهان گردآوری و برحسب موضوع طبقهبندی و به دانشجویان و علاقمندان تاریخ ادیان جهان و مطالعات دینی عرضه کرده است. این مجلد به موضوع مرگ، زندگی پس از مرگ و رستاخیز آخرت اختصاص یافته و بخشهای مختلفی همچون خدایان در دنیای زیرین، مرگ و وضعیت میانه به روایت اوپانیشادها و متون بودایی، مراسم و آیینهای تدفین در ملل مختلف، اعتقادات ملل باستانی درباره مرگ و بیمرگی یا جاودانگی، انواع بهشتها و سرانجام بحث مفصلی درباره رستاخیز به اعتقاد اقوام و ادیان مختلف را دربر میگیرد.
کنایه، یکی از شگردهای بیان غیرمستقیم و تصویرساز هنری و از عناصر چهارگانه فنّ بیان است که از نظر لفظ و معنای ظاهری، در محور همنشینی و از نظر معنای پوشیده و دور، در محور جانشینی کلام قرار دارد. در حقیقت اوج غرابت و زیبایی واقعی هر کنایه، همانند هر تصویر خیالی دیگر در تازگی آن است. برخی از کنایهها به دلیل استعمال بیش از حد، در شمار کنایههای قاموسی درآمدهاند و معنایی تثبیت شده و مشخّص دارند. در شعر نیما هم کنایههای قاموسی و سنّتی وجود دارد و هم کنایههای ابداعی و تازه. کنایههای قاموسی، بیشتر در شعرهای سنّتی و نیمه سنّتی او به چشم میخورد و کنایههای ابداعی، در اشعار نو و نیمایی وی. البتّه نیما یوشیج، گاه در معنی و مفهوم برخی از کنایههای قاموسی و سنّتی تصرّف کرده و متناسب با بافت و زمینه شعر، معنایی غیر از معنای قاموسی و تثبیت شده آن را اراده نموده است. در این مقاله که بر روی تمام اشعار نیما، چه سنّتی و نیمه سنّتی و چه نیمایی صورت گرفته، کنایات شعر وی استخراج و دستهبندی شده و به نوآوریها و ابداعات او در این خصوص اشاره گردیده است.
مجاز مرسل يکي از عوامل ابهامآفرين در کلام ادبي است. ياکوبسن در بحث خود از قطبهاي مجازي و استعاري زبان، مجاز را روند جايگزيني بر اصل مجاورت ميداند و آن را از ويژگيهاي بارز نثر به حساب ميآورد. در حالي که مجاز در کلام ادبي، به ويژه شعر معاصر، به دليل پیوندها و علاقههای تازهای که شاعر بین معنی حقیقی و مجازی ایجاد میکند، عنصری بلاغی محسوب ميشود. چون مجاز مرسل بر اساس تداعي مجاورت شکل ميگيرد، بهزودي بازشناخته ميشود و تکمعنايي است، از اينرو درجه ابهام آن نسبت به ساير مقولههای مجازی زبان کمتر است. شاید به همین دلیل است که کاربرد آن در شعر معاصر اندک بوده و شاعران معاصر چندان تمایلی به استفاده از آن در شعر خود ندارند. منتها در همين موارد معدود، گاه به نوآوريها و ابتکاراتي دست زدهاند که نمودار گزينش و ترکيب شاعر از امکانات متعدد زباني و بيانگر سبک خاص و نشاندهنده ميزان تقليد يا نوآوري آنها در اين حوزه بلاغي است. در اين مقاله که به شيوه توصيفي - تحليلي بر روي شعر چهار تن از شاعران معاصر (نيما يوشيج، اخوان ثالث، سهراب سپهري و فروغ فرخزاد) صورت گرفته، برآنيم ضمن بررسي مجاز مرسل و نقش آن در ايجاد ابهام هنري به تجزيه و تحليل ابهامهاي حاصل از اين مقوله ادبي بپردازيم.