شاهنامه پس ازحمد و ستايش خرد و بيان انديشههاي اعتقادي شاعر، با داستان كيومرث، بعنوان اوّلين كدخدا آغاز ميگردد و با داستان هوشنگ و طهمورث، ادامـه مييابد، تا اين كه به داستان جمشيد و ضحّاك ميرسد. دراين افسانهها، مانند ديگر داستانهاي شاهنامه، ميتوان انديشههاي اجتماعي را از ديدگاههاي گوناگون در بوته نقد قرارداد و آنها را تجزيه و تحليل نمود. اهميّت داستانهاي اوّليّه شاهنامه از اين جهت است كه به بررسي اوّلين حكومت بشري و آيين كشورداري ميپردازد و دشواريهاي آن را نشان ميدهد. مهمترين مسائل اجتماعي كه ميتوان دراين سه داستان بررسي كرد؛ بدين شرح است: 1. ويژگيهاي هر جامعه و چگونگي روابط اجتماعي درآن. 2. شكلگيري كارها براساس نيازها و ضرورتها. 3. مشخّصشدن كاركرد تأمين نيازها مانند آباداني شهرها،كشف آتش و آهن. 4. برپا كردن شادي و جشن پس از هر موفّقيّت، بعنوان تشويق و ترغيب و ايجاد انگيزه. 5. كارآفريني و طبقهبندي مشاغل كه درآن جامعه ابتدايي چشمگير و مورد توجّه است. 6. امنيّت اجتماعي و استقرار مردم دركوه براي تأمين امنيت. 7. ايجاد رودخانهها و رونق دامداري و كشاورزي، بعنوان يك فعّاليّت مهمّ و اساسي براي رونق اقتصادي. 8. جداكردن حيوانات از همديگر، بر اساس چگونگي استفاده از آنها و تأمين نيازها. 9. قشربندي اجتماعي و مشورت با موبدان و همكاري با دهقانان. 10. بكارگيري شيوههاي گوناگون نظامي و چارهجويي درجنگ، براي جلوگيري از خونريزي، پيشگيري از تمرّد، خنثيكردن توطئه دشمن و امتياز گرفتن از او پس از پيروزي، رعايت مقرّرات مربوط به جنگ، توجّه به پيامدهاي مثبت جنگ مثل تجربه، آبديدهشدن، مهارت و بكارگيري تدبير و انديشه. 11. ارتباط بوسيله زبانهاي متفاوت و آشنايي با آن، بعنوان يك ضرورت.
در نوشتار حاضر نخست ابزار و لوازم توليد و توسعه علمي معرفي ميشود، سپس شيوههاي گفت و گو و ويژگيهاي آن تشريح ميگردد .کتاب با مقالهها و خطابههاي مولف که با موضوعات متفاوت نگاشته شده به پايان ميرسد .عناوين برخي از مقالات و خطابهها بدين قرار است .از آن جمله عبارتاند از" :نبرد با گرسنگي در جستجوي امنيت غذايي"، "انقلاب اسلامي و پژوهشهاي جامعه شناختي درباره آن"، "بانک توسعه اسلامي موقعيت و وظايف آن"، "چگونه شهر آدمي را دگرگونه ميسازد"، "ساخت و ساز مسايل اجتماعي و اجرايي آن"، "معماري و هويت شهري"، "سير و سياحت و سفر "و "شوراهاي شهر و روستا، برنامهها و دل مشغوليها ." همانند دفتر یا جلد اول "یک حرف از هزاران" تحلیل های عنوان شده در این جلد نیز با مباحث جامعه شناسی به ویژه جامعه شناسی آثار تمدنی و فرهنگی نسبتی دارند...
(از مجموعۀ 2 جلدی)در نوشتار حاضر نخست ابزار و لوازم تولید و توسعه علمی معرفی میشود، سپس شیوههای گفت و گو و ویژگیهای آن تشریح میگردد .کتاب با مقالهها و خطابههای مولف که با موضوعات متفاوت نگاشته شده به پایان میرسد .عناوین برخی از مقالات و خطابهها بدین قرار است .از آن جمله عبارتاند از" :نبرد با گرسنگی در جستجوی امنیت غذایی"، "انقلاب اسلامی و پژوهشهای جامعه شناختی درباره آن"، "بانک توسعه اسلامی موقعیت و وظایف آن"، "چگونه شهر آدمی را دگرگونه میسازد"، "ساخت و ساز مسائل اجتماعی و اجرایی آن"، "معماری و هویت شهری"، "سیر و سیاحت و سفر "و "شوراهای شهر و روستا، برنامهها و دل مشغولیها ."
متون کهن، به ویژه متون پیش از حمله مغول، همچون گنجینههایی از واژهها و اصطلاحات، پشتوانهای استوار برای زبان فارسی امروز به شمار میآیند. گونهکهن بسیاری از واژهها را میتوان در این متن بازجست. بسیاری از واژهها، که امروز نشان آنها را تنها میتوان در فرهنگهای لغت جست، در متنهای قدیمی یافت میشوند. حتی گاهی میتوان واژههایی در این کتابها پیدا کرد که در فرهنگهای موجود اثری از آنها نیست. در این میان، جایگاه متنهای کهن علمی، از آن روی که سرشار از اصطلاحات علمیاند، در روزگاری که نقش زبان فارسی به عنوان زبان علمی در هجوم واژههای دانشهای گوناگون رو به ضعف مینهد، در خور توجه است. درست است که بسیاری از مفاهیم دانشهای قدیم امروز نادرست و خرافی به شمار آمده و منسوخ شده است، اما میتوان از واژههای علمی کهن به عنوان قالب و ظرفی برای مفاهیم علمی روز استفاده کرد.
مثنوي مولوي از آثار ارزندهاي است که ميتواند از زاويه روانکاوي بررسي شود. از ميان روانکاوان و روانشناسان، نظريات کارل گوستاو يونگ با آثار عرفاني، داستانها و اسطورهها قابل تحليل است. آنچه يونگ را به مولانا نزديک ميکند اهميت و ارزشي است که وي براي خودآگاهي و کمال قايل است و اين همان چيزي است که مولانا در سراسر مثنوي انسان را به سوي آن فرا ميخواند. همچنين شناخت مولانا از جنبههاي پنهان روان آدمي که از مباني و اصول نظريات يونگ است، به رغم عدم تفکيک، طبقهبندي و نامگذاري اين جنبهها، در ايجاد اين پيوند و سازگاري موثر است. در اين مقاله جنبههاي نمادين داستان مرد اعرابي درويشي که کوزه آبي براي خليفه برد و ماجراي او با زنش تحليل و بررسي ميشود. نگاه به ظاهر متناقضي که مولانا و مرد درويش نسبت به زن دارند ميتواند ريشه در کشمکش موجود در بخش ناخودآگاه روان انسان و کهن الگوي آنيما و دوگانگي آن داشته باشد. همچنين به ساير نمادهايي که به نوعي با روان انسان در ارتباطاند، اشاره ميشود.