معراج سفری روحانی از دنیای ناسوت به جهان لاهوت است و در ادبیات شرق و غرب، خاستگاههای کهنالگویی عمیقی دارد. مهمترین رکن اساطیری در معراج، کهنالگوی صعود است. معراج روایت نمادین سیر انسان به سوی کیهان و سفری درونی، از کثرت خودآگاه به سوی وحدت ناخودآگاه جمعی است. در این سیر و سفر، ادراک جزئی انسان تبدیل به ادراک کلی میشود. در بازگشت از این سیر و سفر، فرد پالایش یافته و به کمال رسیده با پشت سر گذاشتن مراحل مرگ ارادی و تولد دوباره و دست یافتن به رستاخیزی نو به انگاره انسان کلی یا کهن الگوی خود دست مییابد. نظامی با بیان شاعرانه معراج پیامبر در پایان منظومه خسرو و شیرین، نقش همین بازگشت را نمادینه کرده است. در این مقال ضمن بررسی فرایند تحول مزبور، به تحلیل معراج پیامبر در خسرو و شیرین نظامی و نمادهای موجود در آن از دیدگاه نقد کهنالگویی یونگ پرداخته شده است.
در این کتاب سعی شده است به این ارتباط پرداخته و در دو بخش ادبی و هنری مورد بحث و بررسی قرار گیرد. با توجه به اینکه بحث اصلی درباره هفت خان رستم می باشد. بعد از معرفی شاهنامه صحبت را به بررسی حماسه و اسطوره کشانیده و سپس به بیان چگونگی حماسه هفت خان رستم پرداخته و در انتهای این بخش ویژگیهای تصویری شاهنامه مورد بررسی اجمالی قرار داده شده است. در بخش دوم کتاب با مقدمه صورنگاری اولین شاهنامه ها به ویژگی های نگارگری ایرانی و ارتباط آن با ادبیات پرداخته و بالاخره در انتها در سه بخش به بررسی مکاتب هنر ایران یعنی مصور سازی شاهنامه، نقاشی روی کاشی، نقاشی قهوه خانه ای و تحلیل تعدادی از آثار باقی مانده پرداخته و سرانجام با آوردن تصاویر موجود نتیجه¬گیری شده است. در بحث تحلیل آثار، در بعضی موارد با توجه به مفصل بودن توضیح و تفسیر هر مکتب و ارتباط تحلیل های کلی آن با تفسیر تصویر از اضافه گویی در تحلیل شخصی درباره برخی از تصاویر خودداری شده است
این پایان نامه بررسی کوتاهی است در زندگینامه نظامی و امیرخسرو دهلوی و همچنین اشعار خسرو و شیرین و شیرین و خسرو. در این رساله دویست بیت از خسرو و شیرین نظامی و دویست بیت از شیرین و خسرو امیرخسرو دهلوی در دو داستان مشابه انتخاب و به بررسی صنایع ادبی آنها پرداخته شده است.
سنایی شاعر دوران ساز تاریخ ادبیات فارسی، در نقطه عطف شعر عرفانی ایرانی قرار دارد. جان دان شاعر انگلیسی زبان آمریکایی قرن هفدهم از ویژگیهای شخصیتی و فکری مشابه سنایی برخوردار است. احوال متغیّر و روح ناآرام، شخصیت دوگانه و تراژیک، نبوغ تحول آفرین در عرصه اندیشه عرفانی، نوآوری و برجستگی در غزلسرایی و شریعتمداری در عرفان، از صفات بارز و همسان این دو گوینده بزرگ است. بر این اساس، موضوعات مهم عرفانی مشترک مانند خداشناسی، عشق، کشف و شهود، توبه، فنا و مرگ از دیدگاه سنایی و دان در این مقاله مطالعه میشود.
اين مقاله كوشيده است پس از ذكر مقدمهاي كافي پيرامون روح و روان و كيفيت آن از نظر فلاسفه و عرفا و همچنين روح از منظر قرآن، به بررسي و تبيين بازتاب شاعرانه روح و روان در شعر سنتگراي معاصر با تكيه بر اشعار علامه حسنزاده آملي، حكيم هيدجي و شهريار كه هركدام نماينده طيفي از شاعران با رويكردها و ديدگاههاي متفاوت هستند، بپردازد و در مسير و فرايند پژوهش بدين نكته رسيده است كه شاعران فوق با تاسي از تعاليم و آموزههاي قرآني و ديدگاههاي عرفاني، فلسفي و ديني بر اين نظرند كه انسان مركب از جسم و روح است كه جسمش به اقتضاي ماهيتش فناپذير و روحش به جهت تجردش ناميراست. آنان به تاثير و تاثر جسم و روح معتقدند و روح را عنصر ملكوتي و رجعت يابنده به موطن اصلي ميدانند و بر اين باورند كه همه شرافت آدمي مترتب بر اين عنصر است و كمال و اعتلاي صفاتي آن بدين بعد بسته است. آنان بعد خاكي انسان را فاقد كرامت و فضيلت ميشمارند و اعتقاد دارند كه روح مجرد از ماهيت است و پس از متلاشيشدن جسم همواره باقي خواهد ماند.