انگيختگي به معني وجود سرنخي در صورت براي رسيدن به معناست؛ چيزي که ما را مستقيما از صورت به معنا رهنمون ميشود و اين بدان معناست که رابطه صورت و معنا، همواره يا تنها قراردادي نيست يا اينکه رابطه قراردادي در پارهاي مواقع به رابطه تصويرگونه مبدل ميشود. يکي از انواع انگيختگي، انگيختگي معنايي است. واژههايي انگيختگي معنايي دارند که رابطه معنايي بين اجزاي تشکيلدهنده واژه و کل واژه وجود داشته باشد. در زمينه انگيختگي، عدهاي بر اين باورند که واژگان ابتدايي بشر انگيخته بودهاند و با گذشت زمان و به دليل تغييرات آوايي و... درجه انگيختگي واژگان کاهش يافته است. در اين پژوهش، نگاه عميقتر و دقيقتري به اين پديده داشتهايم و براي بررسي اين فرضيه، با انتخاب چهار متن سفرنامه از زمان حال و استخراج 2800 واژه محتوايي به بررسي انگيختگي معنايي در اين متون پرداختهايم و سپس آنها را با 2800 واژه استخراج شده از چهار متن در دويست سال پيش مقايسه نموديم تا با بررسيها و مقايسههاي آماري دريابيم که از دويست سال پيش تاکنون، انگيختگي معنايي در بين واژگان زبان فارسي افزون گشته يا کاهش يافته است. مقايسه نتايج حاصل از بررسي اين دو دوره نشان ميدهد که افزايش معناداري در شمار واژگان داراي انگيختگي معنايي در زمان حال، نسبت به 200 سال پيش به چشم ميخورد؛ بنابراين، شايد بتوان ادعا کرد از 200 سال گذشته تاکنون، انگيختگي معنايي در واژگان زبان فارسي افزايش يافته است و از اين نقطه نظر، زبان فارسي به سمت شفافيت پيش رفته است و نه تيرگي.
دانش و خردافزاری در یک دوران، اکسیر زندگی آدمی و دریچهای به سوی روشنایی و جستجوی حقیقت شناخته میشود و در دوران دیگر، ویرانگر و جهنّمی. فرانسیس بیکن در آرمانشهر خویش با چراغ دانش به دنبال سروری بر جهان است؛ این در حالی است که در قرن نوزدهم ویلیام بلیک در سردرگم آباد جهنم بر سرنوشت شومی که کارگاه بزرگ خرد گریبانگیر پویندگی خیال و انداموارگی هستی جاودان کرده بود، میگرید. این مقاله با گذر از آرمانشهر تا جهنّم، به مقایسه دو نگرش متفاوت درباره خرد میپردازد و از این رهگذر، شیوه کار، ساختار، و میزان پویندگی دو نویسنده را در آتلانتیس نو و کتاب یوریزن خواهد سنجید. هدف از این پژوهش این است که ببینیم نگاههای گوناگون به دانش و خردورزی چگونه بر ادبیات هر دوران تاثیر گذاشته است.
انگیختگی بهمعنی وجود سرنخی در صورت، برای رسیدن به معناست و بهطور مستقیم، ما را از صورت به معنا رهنمون میشود؛ بدان معنا که رابطه صورت و معنا همواره یا تنها قراردادی نیست و یا اینکه گاه رابطه قراردادی به رابطه تصویرگونه مبدل میشود. یکی از انواع انگیختگی، انگیختگی درسطح واژههای مرکب است. واژه مرکب شفاف، واژهای است که از مجموع معنای اجزای آن بتوان به معنای کلی دست یافت. درباره انگیختگی، گروهی بر این باورند که واژگان ابتدایی بشر انگیخته بودهاند و با گذشت زمان، بهدلیل رویدادن تغییرهای آوایی ویا دگرگونیهای دیگر، درجه انگیختگی واژگان کاهش یافته است. در این پژوهش، بهصورتی عمیقتر و دقیقتر به این پدیده نگریستهایم و برای بررسی این فرضیه، با انتخاب چهار متن سفرنامه از زمان حال و استخراج 2800 واژه محتوایی از آنها، انگیختگی واژگان مرکب را در این متنها بررسی کردهایم؛ سپس این واژهها را با 2800 واژه استخراجشده از چهار متن در دویست سال پیش مقایسه کردیم تا با بررسیها و مقایسههای آماری دریابیم که از دویست سال گذشته تاکنون، واژگان مرکب زبان فارسی بهسمت انگیختگی رفتهاند یا ناانگیختگی. مقایسه نتایج حاصل از بررسی این دو دوره نشان میدهد که در شمار واژگان مرکب نیمهانگیخته در زبان فارسی، در زمان حال، افزایشی معنادار نسبت به دویست سال پیش صورت گرفته است؛ اما در شمار واژگان مرکب انگیخته، ناانگیخته و در مجموع واژگان مرکب، تغییری معنادار روی نداده است؛ بنابراین شاید بتوان گفت از دویست سال گذشته تاکنون، واژگان مرکب نیمهانگیخته در زبان فارسی، بیشتر بهسمت شفافیت پیش رفتهاند تا تیرگی.