موسی از شخصیتهای کتاب مقدس، قرآن و کتابهای تاریخی، بویژه تاریخ طبری است. در نظر پیروان ادیان سامی (شامل یهودیت و مسیحیت و اسلام) وی از پیامبران بزرگ است و مطابق روایات سنتی این دینها، قوم بنیاسرائیل را از مصر بیرون برد. در روایات سنتی، تبار وی چنین است: موسی پسر عمران پسر یصهر پسر قاهت پسر لاوی پسر یعقوب پسر اسحاق پسر ابراهیم. مادرش بوکابد دختر لاوی و خواهرش مریم یاغی بود. برادر بزرگ او هارون یا اَرون نام داشت. بنا به روایت تورات و قرآن، همچنین تاریخ طبری، مادر موسی او را در سبدی گذاشته، به رود نیل سرد و همسر فرعون آسیه او را از آب گرفت. آسیه، فرعون را راضی کرد که موسی را به فرزندی بپذیرند و موسی در دربار فرعون رشد یافت. موسی به جرم کشتن یک قبطی تحت تعقیب قرار گرفت و به مدین رفت.در آنجا هشت سال به کاهن مدین که بنا به روایت مسلمانان، شعیب، نام داشت، خدمت کرد. آن گاه با صپوراه دختر شعیب ازدواج کرد. بنا به اعتقاد یهودیان، مسیحیان و مسلمانان، در بازگشت از مدین، به موسی از سوی یهوه وحی شد و او به پیامبری بنی اسرائیل برگزیده شد. این مقاله با بررسی ویژگیها و جایگاه حضرت موسی در تاریخ طبری بر آن است تا بتواند با شناخت بهتر از وی به اهمیت حضور او در تاریخ و جایگاهش در بین پیامبران بپردازد.
ماخذ اصلی کتاب تاریخ بلعمی، تاریخ طبری است اما در حقیقت اقتباسی است از آن نه ترجمه کامل. نویسنده و مترجم آن بلعمی وزیر منصوربن نوح است که به فرمان آن پادشاه از 352 هجری به ترجمه و تلخیص تاریخ طبری آغاز کرد و از منابع دیگر نیز استفاده نمود. از این کتاب نسخه های خطی متعدد در دست است و یک بار هم در هندوستان طبعی مغلوط شده است. قسمتی از این کتاب که از آغاز تا اسلام را در برمیگیرد توسط وزارت فرهنگ و به تصحیح ملک الشعرای بهار و محمد پروین گنابادی در سال 1341 چاپ شده قسمتی دیگر که مربوط به حوادث سالهای 15 تا 132 هجری است بوسیله بنیاد فرهنگ ایران از روی نسخه محفوظ در آستان قدس رضوی در سال 1344 چاپ عکسی شده است.
نویسنده در این کتاب به ذکر حال و سرگذشت سه تن از پیامبران بزرگ و نامآوران دین سترگ ـ موسی و عیسی و محمد ـ پرداخته و افزون بر ذکر سرگذشت آنان، شمهای نیز از قوانین و احکام آنان را به طور ایجاز گردآوری کرده تا خواننده افزون بر اطلاع چگونگی بعثت و نشر دعوت و ابلاغ رسالت آنان به این مسئله مهم و اساسی و هدف عالی و غایی پیامبران نامبرده نیز آشنا گردد.