جوزف کمبل مبتني بر آراي کارل گوستاو يونگ با طرح کهنالگوي سفر قهرمان، عرصهاي جديد در نقد کهنالگويي، پديد آورد. آراي کمبل درباره اين کهنالگو، قابليتهاي فراواني براي تجزيه و تحليل تطبيقي و زيباييشناسي آثار داستاني، به ويژه حماسههاي کهني که در آنها پهلوان مراحلي چندگانه را براي رسيدن به هدفي مقدس و انساني پشت سر ميگذارد، دارد. هفت خوان رستم را در شاهنامه نيز ميتوان مبتني بر آراي کمبل بررسي کرد. در اين هفت خوان، رستم قهرمان با اجابت نداي فراخوان زال براي نجات سرداران ايران، پاي در سفري به غايت دشوار مينهد و با گذر از مراحلي هفتگانه، ضمن توفيق در ماموريت خود و کسب مواهب مادي، به نوعي خودشناسي و کمال معنوي نائل ميشود که اين امر، خويشکاري اصلي قهرمان مطابق با آراي کمبل درباره کهنالگوي «سفر قهرمان» است.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
شاهنامه فردوسی بزرگترین منظومه حماسی و تاریخی ایران و در شمار عظیمترین و زیباترین آثار حماسی ملل عالم است. از شاهنامه افزون بر نسخ خطی گرانبها، چاپهای مختلفی در دست است. این نسخه با حروف متناسب، تصاویر متعدد با فهرست کامل مندرجات و فرهنگ لغات و مزایای دیگر مهیا شده است. در آغاز کتاب نیز مقدمه طبع معروف امیر بهادر در شرح احوال فردوسی که محتوی مقدمه بایسنقری مشهور به مقدمه جدید شاهنامه است و هجونامه معروف فردوسی درباره سلطان محمود و تاریخ و ترجمه سلطان محمود سبکتکین آورده شده است.
نظريه محاکات از عصر حکماي يونان باستان تاکنون محل توجه فلاسفه، هنرمندان، شاعران و منتقدان هنري و ادبي بوده است. اين نظريه نخست در آرا دوموکريت مطرح گرديد. سقراط آن را به شکل جدي وارد مباحث زيبايي شناسي و فلسفه هنر کرد و افلاطون و ارسطو هر يک با ديدگاه خاص خود آن را تفسير کردند و فلوطين تلفيقي از آرا ايشان را ارائه نمود. در قرون وسطي اگرچه در جهان غرب اين بحث از رونق افتاد، اما خوشبختانه حکماي اسلامي مانند فارابي، ابن سينا، ابن رشد و خواجه نصير با ارائه نظرياتي بديع و موشکافانه به اين نظريه با مقتضيات فرهنگي خاص جوامع اسلامي تداوم بخشيدند. با آغاز عصر رنسانس مجددا منتقدان و نظريه پردازان غربي به لطف ترجمه هايي که از تاليفات مسلمانان انجام شده بود، به اين مباحث علاقه مند شده، کتاب ها و مقالات پرشماري در باب تفسير نظريه محاکات تاليف نمودند. اين نظريه از بدو پيدايش تاکنون تحولات گوناگوني را تجربه کرده و زمينه جذابي براي طرح مباحث فلسفي، ادبي و انتقادي فراهم نموده است.
نقد کهنالگویی که مبتنی بر نقد روانشناختی است، به مطالعه و بررسی کهنالگوهای یک اثر میپردازد و نشان میدهد که چگونه ذهن شاعر یا نویسنده آنها را به شیوه نمادین متجلّی ساخته است. «پیر فرزانه» یکی از مهمترین کهن الگوها در ادبیات است که خویشکاری هدایت معنوی کهنالگوی «قهرمان» را برعهده دارد. در قاموس تصوّف، این کهنالگو در سیمای پیر طریقت جلوهگر میشود که با راهنمایی و ارشاد سالک ( قهرمان وادی طریقت) در تمامی مراحل دشوار سیر و سلوک، وی را گام به گام در این طریق پیش میبرد و با تربیت معنوی و اصلاح معایب نفسانی، او را به سرمنزل مقصود میرساند. آثار عرفانی شیخ شهاب الدین سهروردی نیز از این قاعده مستثنی نیست و حضور و نقش آفرینی پیر فرزانه در قالب نمادین حکیمی متألّه در حکایاتی تمثیلی همچون: عقل سرخ، آواز پر جبرئیل و رساله الطیر، رکن اصلی آموزههای شیخ اشراق را تشکیل میدهد. در این آثار، از شخصیت پیر با تعبیراتی چون نخست فرزند آفرینش، سپید نورانی و دیرینه سالِ سرخ روی یاد شده و جغرافیای حضور او عوالمی رمزی چون صحرای معرفت، کوه قاف و عالم مثال معرفی شده است. او مرشد سالک در جریان سفر معنوی از خاک تا افلاک و دستگیر او در مهالک طریق دشوار این سیر و سلوک است. مهمترین ویژگی کهنالگوی پیر فرزانه در آثار سهروردی شخصیت فرهمند اوست که با جاذبه روحانی خویش، سالک را مجذوب خود میکند و او را وا میدارد که پای در وادی سلوک نهد و با نورانیتی که شاخصه مکتب اشراق است، ظلمات طریق را در روشنای شناخت و معرفت، مستحیل سازد.