حافظ در بسیاری از اشعار خود به تجربیات رویدادهای شبانهای اشاره کرده که دربردارنده دستاوردهای عرفانی برای او بوده است و اغلب با کاربرد واژه «دوش» و استفاده از تعابیری نظیر «دوش دیدم که...»، آنها را به تصویر میکشد. این تعبیر با اصطلاح «طوارق» نزد عرفا مناسبت دارد. «طوارق» به معنای آن چه در مناجات شب بر دل عارف و سالک وارد میشود، از جمله اصطلاحات عرفانی است که مفهوم آن در اشعار شاعران عارف پیش از حافظ نیز مصادیقی دارد. از دیگر سو، ریشه یابی و تحلیل این رویاهای شبانه که بخش قابل ملاحظه ای از تجربیات عرفانی حافظ را دربرمیگیرد، با مباحث روانشناختی رویا و راه یافتن ذهن انسان به ضمیر ناخودآگاه در شب از راههایی مانند خواب، مستی، تخیل و... به دلیل تاریکی و ناشناختهبودن شب ارتباط مییابد و لذا میتوان با تأمل در این گونه اشعار حافظ، شخصیت درونی و مدارج عرفانی او را بهتر شناخت. غایت این تحقیق، ریشهیابی و تحلیل تجربیات عرفانی در شعر حافظ است که با استفاده از روش روانشناختی یونگ در خصوص نقشی که ضمیر ناخودآگاه انسان در رسیدن به این گونه تجارب روحی دارد، صورت میپذیرد.
لغات و اصطلاحات شاهکارهای ادبیات فارسی مثل کلیله و دمنه، کتب فارسی وزارتی، فارسی چهارم دبیرستان، گلستان و بوستان سعدی و اصطلاحات عرفانی، غزلیات خواجه حافظ به ضمیمه سودمندترین قواعد املاء و انشاء که توسط اکبر ترابی در سال 1334 توسط انتشارات بنگاه مطبوعاتی اپیکور و کتابفروشی معرفت منتشر شده است
ترجمه حاضر شرحی است از "احمد بشیردار "به زبان انگلیسی بر مثنوی "گلشن راز جدید "سروده "اقبال لاهوری "که همراه با مثنوی دیگری از او به نام "بندگینامه "در یک مجلد انتشار یافته است .اقبال در این مثنوی برخلاف "گلشن راز "سروده "شیخ محمود شبستری "در برابر تقدیر و سرنوشت بیترحم، به فلسفه رضا و تسلیم تن در نمیدهد، بلکه با طرح و دفاع از نظریه "خودی"، یعنی هسته مرکزی اراده پر قدرت انسان، نه تنها از جهان ماده و محسوسات به زوایای تاریک روح نمیخزد، بلکه فعالانه در جریان زمان غوطه میخورد تا مسیر آن را به سوی نیازهای بشری باز گرداند .مثنوی "بندگینامه "نیز تعبیری است از وضع جامعه مسلمانان که تحت انقیاد سیاسی و فرهنگی امپریالیسم غرب قرار گرفتهاند .اقبال در این مثنوی، زبانی گزنده دارد .
دو اصطلاح حال و مقام از مباحث پرمناقشه نزد صوفيان است و جوانب آن بدرستي آشکار نيست. مولفان کتب آموزشي صوفيه کوشيدهاند تا با ذکر نظريات گوناگون درباره تعريف اين دو اصطلاح، تعريفي دقيق از آنها ارائه نمايند. اهميت مساله چنان بوده که در بسياري از کتب آموزشي صوفيه فصلي به اين مباحث اختصاص يافته است. در اللمع ابونصر سراج تعريفي واضح از دو اصطلاح حال و مقام و مصداقهاي آن ارائه شده است و همين تعريف مبناي تعاريف بسياري از عرفا واقع گشته است. اما بسياري از صوفيان با پذيرش تعريف از تعيين مصداقهاي حال و مقام، تعداد و ترتيب آنها سرباز زده يا در اين زمينه با هم اختلاف عقيده دارند. حتي در آثار همروزگاران سراج مانند ابوطالب مکي و کلابادي و صوفيان نزديک به عهد او مانند ابومنصور اصفهاني و ابوعبدالرحمن سلمي، تعريف احوال و مقامات و مصداقهاي آن بدرستي روشن نيست. تعيين مصداق، ترتيب و اشتمال حال و مقام در مشرب صوفيان و طريقه سير و سلوک آنان موثر بوده است به طوري که قشيري بروز دو دستگي نزد صوفيه عراق و خراسان را ناشي از اختلاف نظر در مصداقهاي حال و مقام ميداند. هجويري، حارث محاسبي را در اين زمينه موثر ميداند. حتي در قرن هفتم، سهروردي در عوارف المعارف، به اين اختلاف آراء اشاره کرده است. اين قلم برآن است تا از رهگذر گزارش اقوال مشايخ صوفيه، مراحل دگرگوني و تثبيت مفهوم اصطلاح عرفاني حال را از قديمترين متون صوفيه تا اواخر قرن هشتم بررسي نمايد.
نظامی در پنج گنج بویژه در «خسرو و شیرین» شاهکاری در ادبغنایی آفریده است که هرگز شیرینی آن از خاطر محو نمیشود. ماجرای عشق را در بسیاری ازآثار ادب غنایی دیگر نیز میتوان یافت ولی هیچکدام به پرمایگی روایت نظامی نیست. حتی لیلی و مجنون خود نظامی هم به پای خسرو و شیرین او نمیرسد. جانمایه این شاهکار در پرورش شخصیت شیرین است که نسبت به همتایانش درسایر معاشیق از پختگی و کمال بیشتری برخوردار است. نظامی او را طوری پرورده است که نه بیپروایی «ویس» در «ویس و رامین» را داشته باشد و نه کمرویی و تنگنای قبیلهای «لیلی» را در «لیلی و مجنون». بانویی آزاده است که هم عاشق است و هم معشوق. در پی عشق خطر میکند، بر همه آرزوهای دنیوی بر میآشوبد، در راه عشق پای در رکاب مینهد، دشواری عشق را با شکیبایی به جان خریدار میگردد. آنگاه که عاشق را پخته نمییابد او را با تمهیداتی به کمال معنوی میرساند و سپس به وصال با او تن میدهد و سرانجام در کنار جسم بیجان او جان میبازد. این مقال برآن است که از چشماندازی دیگر با ساختار روایی این داستان روبرو گردد و رمزها ونشانههای عرفانی این داستان را از خلال بررسی شخصیت و رفتار شیرین در داستان خسرو و شیرین براساس معیارهای مندرج در متون عرفانی باز جوید و از این راه نگاهِ عرفانی نظامی و سرسپردگی او را به مبانی عرفان دراین روایت عاشقانه نشان دهد.