فرهنگ و زبان و ادبيات دو قوم ايراني و هندي چنان با هم درآميخته است كه گويي پيكره فرهنگي يگانهاي را تشكيل دادهاند. وجود شخصيتهاي برجسته فارسي زبان و آثار فراوان فارسي كه در شبه قاره هند پديد آمدهاند و بدون آنها تاريخ ادب فارسي كامل نميشود، حكايت از همبستگي ديرينه فرهنگي ايران و هند دارد. يكي از اين شخصيتهاي برجسته اما گمنام سرزمين هند، كه با تاليف يا تصنيف آثار مختلف ادبي ـ بلاغي نقش چشمگيري در توسعه و آموزش زبان و ادب فارسي در هند داشته، شمس الدين فقير دهلوي است. در اين مقاله تلاش خواهيم كرد تا ضمن بررسي مختصر اوضاع و احوال سياسي ـ اجتماعي و ادبي عصر فقير دهلوي به احوال و افكار و آثار او بويژه معرفي و تحليل آثار شعري او در زمينه غزلسرايي و مثنويسرايي بپردازيم و شيوه و سبك شاعري او را با نقل و مقايسه اشعاري از او و مقلَدانش نشان دهيم.
این کتاب در دو جلد، شرح مختصری از زندگانی تعدادی از اساتید زبان فارسی است که در دانشگاههای مختلف هند به تدریس فارسی مشغول هستند. اینان که «پاسداران زبان فارسی در هند» نام گرفتهاند، با وجود مشکلات زیاد و امکانات کم همانند یک سرباز در سنگر علم و دانش از زبان فارسی در هند حراست میکنند. کوشیده شده در این کتاب ابتدا اساتیدی به جامعه معرفی شوند که تحصیلاتشان در زمینه ادب فارسی و شغل آنان نیز آموزش زبان فارسی باشد. در جلد دوم به معرفی بقیه اساتید زبان فارسی و همچنین کسانی که رشته تحصیلی آنان زبان فارسی نیست، ولی با این زبان آشنایی دارند و در ترویج آن کوشیدهاند، پرداخته شده است.
این کتاب در دو جلد، شرح مختصری از زندگانی تعدادی از اساتید زبان فارسی است که در دانشگاههای مختلف هند به تدریس فارسی مشغول هستند. اینان که «پاسداران زبان فارسی در هند» نام گرفتهاند، با وجود مشکلات زیاد و امکانات کم همانند یک سرباز در سنگر علم و دانش از زبان فارسی در هند حراست میکنند. کوشیده شده در این کتاب ابتدا اساتیدی به جامعه معرفی شوند که تحصیلاتشان در زمینه ادب فارسی و شغل آنان نیز آموزش زبان فارسی باشد. در جلد دوم به معرفی بقیه اساتید زبان فارسی و همچنین کسانی که رشته تحصیلی آنان زبان فارسی نیست، ولی با این زبان آشنایی دارند و در ترویج آن کوشیدهاند، پرداخته شده است.
يكي از انواع ادبي معروف و گسترده در زبان فارسي، ادبيات غنايي است. دوره كمال اشعار غنايي نيز در زبان فارسي از قرن چهارم آغاز گرديده است. در ادب پارسي در كنار قالب غزل، براي بيان مضامين غنايي و عاشقانه، استفاده از مثنويهاي عاشقانه نيز رواج دارد. اصولا داستانسرايي از انواعي است كه بسيار زود در شعر فارسي مورد توجه قرار گرفته است. عنصري در قرن پنجم چند داستان و از جمله «وامق و عذرا» را به نظم كشيد. عيوقي نيز داستان «ورقه و گلشاه» را به نظم در آورد و در همين قرن داستانهاي كهن ايراني «ويس و رامين» به شعر در آمد. در پايان قرن ششم هجري، نظم داستانها بويژه داستان بزمي و غنايي به وسيله نظامي گنجوي به حد اعلاي كمال رسيد. وي چند داستان معروف زمان خود را به نظم در آورد. در بين سرايندگان قصههاي بزمي و عاشقانه، هيچ شاعري بيشتر از نظامي توفيق قدرتنمايي نيافته است؛ هنر نماييهاي اين شاعر در ضمن داستانسرايي فراوان است و تاثيرگذاري او در تاريخ تحول اين هنر، وي را صاحب دستاورد پرباري در شعر غنايي كرده است، تا جايي كه اكثر سرايندگان منظومههاي عاشقانه، دانسته يا ندانسته، تحت تاثير سبك و شيوه داستانپردازي او قرار گرفتهاند. انتخاب الفاظ و تركيبات مناسب، ايجاد تركيبات خاص و تازه، ابداع مضامين نو و دل پسند، تصوير جزئيات، دقت در وصف، ايجاد مناظر بديع و طبيعي، به كارگيري صورخيال مطبوع و بهرهمندي از عاليترين تكنيكهاي داستانسرايي و ... از عوامل موفقيت بينظير او در اين عرصه است. بنابراين با توجه به درخشش دو منظومه «خسرو و شيرين» و «ليلي و مجنون » نظامي در ادب فارسي نگارنده كوشيده است، ضمن پرداختن به اهميت و نقش نظامي در تاريخ داستانسرايي ادب فارسي و پس از ارايه تلخيص و چهارچوب كلي اين دو داستان، آن دو را به روش تطبيق و مقايسه مورد بررسي قرار دهد.
بديهي است كه فرهنگ و زبان و ادبيات دو قوم ايراني و هندي چنان با هم درآميخته كه گويي پيكره فرهنگي يگانهاي را تشكيل دادهاند. وجود شخصيتهاي برجسته فارسي زبان و آثار فراوان فارسي كه در شبه قاره هند پديد آمده و بدون آنها تاريخ ادب فارسي كامل نميشود؛ حكايت از همبستگي ديرينه فرهنگي ايران و هند دارد. يكي از اين شخصيتهاي برجسته اما گمنام سرزمين هند كه با تاليف يا تصنيف آثار مختلف ادبي ـ بلاغي نقش چشمگيري در توسعه و آموزش زبان و ادب فارسي در هند داشته، شمس الدين فقير دهلوي است. در اين مقاله تلاش خواهيم كرد تا ضمن بررسي مختصر اوضاع و احوال سياسي ـ اجتماعي و ادبي عصر فقير دهلوي، به احوال و افكار و بررسي و تحليل آثار بلاغي او بپردازيم.