تاريخ بيهقي يکي از شاهکارهاي نثر فارسي است که ابوالفضل بيهقي توانسته است در آن، ضمن پردازش بي پيرايه بخش مهمي از تاريخ اين مرز و بوم، نثري سخته و استوار را به نمايش گذارد. بررسي تاريخ بيهقي گوياي آن است که اين اثر ارزشمند با وجود اهميت وافر ادبي ـ تاريخي، مورد بيمهريهاي فراواني، چه از جانب نسخهنويسان و چه از جانب مصححان قرار گرفته است؛ به طوري که تا کنون نه نسخه معتبري براي استناد به آن در دست است و نه چاپهاي منقح آن خالي از اشکال؛ اگرچه تصحيح حاذقانه استاد علي اکبر فياض، اندکي از اين بيمهريها را کاسته است و تا حد زيادي خلاء موجود را پر کرده است اما هنوز تا رسيدن به نسخهاي درخور و قابل اعتماد، راه درازي در پيش است؛ به گونهاي که هنوز بسياري از اماکن جغرافيايي و حتي نام برخي از شخصيتهاي اين کتاب بر ما پوشيده است. در اين جستار نگارندگان با توجه به قرائن موجود درون متني و برون متني و بررسي آثاري چون تاريخ طبري، تاريخ الفي، تاريخ سيستان، تجارب الامم، دفتر تاريخ مجموعه اسناد و منابع تاريخي، تاريخ كامل بزرگ اسلام و ايران و اخبار سلاجقه روم و... و نيز آثار بسياري از شاعران ـ از جمله عنصري که شاعر دربار غزنوي بوده است ـ به اين دريافت رسيدهاند که بر خلاف ديدگاه شارحان و مصححان تاريخ بيهقي، واژه «خضرا» در معناي چمن و سبزهزار نيست بلکه نوعي سکو، صفه، پيشخوان، مکاني خاص يا ايواني بلند بوده است که پادشاه بر فراز آن به شادخواري و تماشا و نظاره يا انجام مراسمي ويژه ميپرداخته است.
این کتاب، پژوهشی است در واژگان، افعال و امثال، اصطلاحات درگاهی و دیوانی و ویژگیهای طبقاتی، لغات و ترکیبات، آیات و احادیث، اعلام تاریخی و جغرافیایی، امثال و حکم، به همراه حوادث جریانهای زمان نویسنده و نقشههای جغرافیایی تاریخی تاریخ بیهقی. بیشترین بخش کتاب به شرح بیش از 1200 علم جغرافیایی، تاریخی و اشخاص تاریخ بیهقی اختصاص داده شده است.
تاریخ بیهقی یا تاریخ مسعودی نام کتابی نوشته ابوالفضل بیهقی است که موضوع اصلی آن تاریخ پادشاهی مسعود غزنوی پسر سلطان محمود غزنوی است. این کتاب علاوه بر تاریخ غزنویان، قسمتهایی درباره تاریخ صفاریان، سامانیان و دوره پیش از پادشاهی محمود غزنوی دارد. نسخه اصلی کتاب حدود ۳۰ جلد بوده است که به دستور سلطان مسعود بخش زیادی از آن از بین رفتهاست. و از این کتاب امروزه مقدار کمی (حدود پنج مجلد) بر جای ماندهاست.
جيمز تربر از داستاننويسان بزرگ معاصر امريکا و جهان است که او را بعد از مارک توين، بزرگترين طنزنويس امريکايي ميدانند. در اين تحقيق، يکي از داستانهاي معروف او با عنوان زندگي پنهان والتر ميتي با توجه به ديدگاه روانشناختي کارن هورناي، مورد نقد و بررسي قرار گرفته است؛ داستاني که بدون آگاهي از نقد روانشناختي، فهم آن، چنانکه بايد ممکن نيست. بر اساس ديدگاه روانشناختي کارن هورناي، والتر ميتي، شخصيت اصلي اين داستان، ميتواند بازتاب خود جيمز تربر باشد، شخصيتي که در زندگي واقعي بسيار بيعرضه، حقير و ناتوان است و از اين رو، تنها با توسل به تخيل ميکوشد کاستيها و حقارتهاي خود را جبران کند.
اژدهاكشي از جمله مواردي است كه تني چند از پهلوانان نامي ايران از جمله رستم، بدان دست يازيدهاند؛ چرا كه در گستره اساطير ايران، اژدها، نماد خشكسالي است و در واقع، كشتن اژدها نماد پيروزي ترسالي بر خشكسالي است. اما موردي كه در ايران با نماد خشكسالي بودن اژدها تناقض دارد، رستم دستان است. او اگر چه در خوان سوم، خود نيز به كشتن اژدها موفق ميشود، هم درفش او اژدها پيكر است و هم به نياي خود ضحاك (اژي دهاك اوستا) نيك ميبالد كه اين امر با اژدهاكشي او و نماد خشكسالي بودن اژدها در اساطير ايران تناقض دارد. نگارنده در اين جستار به اين نتيجه رسيده است كه درفش اژدها پيكر رستم و تقدس اژدها در ديدگاه او احتمالا تحت تاثير اساطير چين به ايران راه يافته است؛ از اين رو اژدهايي كه توتم رستم است و سخت آن را گرامي ميدارد برخلاف اساطير ايران، نماد باران و طراوت و ترسالي است.