در این مقاله با استفاده از کتب معتبر لغوی مانند: «المخصص»، «المزهر»، «الخصائص»، «سر صناعة الاعراب» و همچنین کتب جدید که در فقه اللغه به نگارش درآمده است، عقاید و آرای کلی لغوی ابو علی فارسی پیرامون پدیدههای لغوی ترادف، تضاد، اشتراک لفظ، قلب لغوی و نظیر آنکه تاکنون منتشر نشده است تحلیل و به آرایی لغوی که سهوا به ایشان نسبت دادهاند و تفاسیر ناصواب از آرای وی نیز به گونهای تحلیلی اشاره شده است.
مترادف به کلماتی اطلاق میشود که معنایی واحد را به ذهن متبادر سازند. متضاد را عکس مترادف دانستهاند. در زمینه گزینش مدخلها در این کتاب ابتدا 1200 واژه پایه زبان فارسی ملاک عمل قرار گرفته، سپس بسامد واژهها معیار قرار گرفته است؛ بدین معنا که همه واژگانی که در مرحله نخست جزء عناصر هممعنا و متضاد آمده بودند، بسامدسنجی شده و هر واژهای که بیش از سه بار در پیکره حضور داشته به عنوان مدخل جدید برگزیده شده است.
واژههای مترادف ممکن است بیاختیار، بسیاری را به یاد واژههای متشابه و متضاد نیز بیندازند. اما از آنجا که هم اکنون این دو نوع واژههای اخیر، مورد نظر نیستند، ما از کنار آنها میگذریم و در حوزه واژههای مترادف، اندکی، تامل میکنیم. نخست به تعریف ساده و برای بسیاری مکرر واژههای مترادف میپردازیم.