فردوسی معمولاَ سرآغاز پارهای از داستانها را به گونهای سروده است که خواننده از همان آغاز فضای کلی داستان را پیش چشم میآورد. چنین آغازی را که در شاهنامه تحت عنوان «خطبه داستان» یا «پیش درآمد» نام نهادهاند. به غیر از داستان رستم و سهراب، در داستانهای رستم و اسفندیار، سیاوش، فرود و ... نیز به چنین پیش درآمدهایی برخورد میکنیم که در هر یک، سرآینده به نوعی مسیر و محتوای کلی داستان را در ذهن خواننده مشخص میکند. شاعر حماسهپرداز در پیش درآمد داستانه بینش خود را نسبت به شخصیتهای اصلی داستان بازگو میکند و آنها را در ترازوی نقد قرار میدهد تا خواننده با سر نخهایی حکایت را پیگیری کند. بدیهی است که در این صورت خواننده از خالی الذهن بودن خارج میشود و با همان اطلاعات و با شوق و ذوق مضاعف داستان را به مطالعه میگیرد. ما در این مقاله به چگونگی حاکمیت تقدیر و شیوه ابهامسازی شاعر که از شگردهای داستانپردازی میباشد، پرداختهایم.
این کتاب خواننده را از طرز اندیشه حکمای اسلامی درباره جسم و جوهر و عرض و صورت و آسمان و زمین و فرشتگان جان و خرد که زبرسوی این جهانند آگاه می سازد. و حقیقت مبدا و معاد و حشر و نشر و بعث و میزان و صراط و دوزخ و بهشت و جز آن را آشکار می کند و پایه عقاید را بر اساس استوار می نهد و ره پروردگار گیتی و دادار جهان را بر پویندگان آسان می سازد. نگارنده در این نقد جز دوره مباحث فلسفی از آغاز هستی تا روز رستاخیز که ویژه دیگر کتب فلسفی است پژوهشهای دانایان درباره مراحل پس از مرگ را گرد آورد. و در هر بحثی تا حدود توانایی از افکار شعرای عالیقدر که بدانها استناد توان کرد مایه گرفت؛ و سره آنرا با ذکر مآخذ دست داد.
این مختصر مقدمهای است بر کتابی بنام The Mythology of Imperialism به قلم جونا رسکین که درباره ردیارد کیپلینگ، جوزف کانراد، ای. ام. فارستر، دی. اچ. لارنس و جویس کاری و آثارشان نوشته شده است. کتاب توسط محبوبه مهاجر در سال 1351 ترجمه شد و انتشارات شبگیر آن را به چاپ رساند.
اصفهان در طول قرون متمادی یکی از کانونهای داغ ادب پارسی بود و گویندگان و نویسندگان خوش نامی از آن خطه ظهور کردهاند؛ یکی از گویندگان پر آوازه آن دیار استاد جمالالدین محمد ابن عبدالرزاق اصفهانی است که از قصیدهپردازان قرن ششم محسوب میشود. دیوان وی سفره رنگارنگی را میماند که از انواع خوردنیها میتوان در آن سراغ گرفت. وی در قالبهای متعدد شعر پارسی از قبیل: قصیده، قطعه، غزل، رباعی، ترکیببند و ترجیحبند طبع آزمایی کرده و در مضامینی مختلف هم چون مدح و هجو و بیوفایی روزگار و مردمان زمانه و ...شعر سروده است. جمالالدین هنر را عیب و فضل را آفت میشمارد؛ اگر چه در شاعری طبعی لطیف و قریحهای خلاق دارد اما از این همه هنر و استعدادش، بخت برخورداری ندارد. او هر از چند گاهی همت بلند خود را با خواهشهای بیمقدار، پست میکند؛ به وطن خود عشق میورزد و حتی در ایام مسکینی به مسکن خود پشت نمیکند.