پژوهش حاضر با فرض بر اين اصل که بين متغير اجتماعي جنس و ويژگيهاي زباني گروههاي آن، ارتباطي مستقيم و قاعدهمند وجود دارد و علي رغم نظر برخي اديبان مبني بر «مردانهسرایي» پروين اعتصامي، تلاش دارد تا با تکيه برگرايشهاي عام حاکم بر رفتارهاي کلامي گروه زنان، ثابت نمايد که اين شاعره توانمند در بيشتر مختصات زباني از جمله، استفاده از صورتها و اقلام واژگاني، کاربرد ساختها و الگوهاي زباني، انتخاب موضوع و همچنين ويژگيهاي کاربردي و فرازباني، کاملا موافق با روحيات و خلق و خوي زنانه عمل کرده است و بنابراين ميتوان آثار پروين اعتصامي را نموداري واقعي از گزيدههاي کلامي يک زن دانسته و با استناد به مميزههاي جنسيتي مستند و بر خلاف نظر عدهاي که معتقدند پروين شاعري مردانه سرا بوده است، نشان داد که اشعار وي بيانگر خلق و خوي و روحيات زنانه است و بيشتر ويژگيهاي گونه زباني گروه جنس خود را منعکس نموده است.
این کتاب به تعبیر نویسنده، رسالهای پیرامون تشتت فرهنگ در ایران است. مولف درباره این بخش مینویسد: ما در یک دوران تشتت فرهنگی زندگی میکنیم. غرض من از «ما». ما ایرانیها هستیم؛ غرض من از «دوران»، همین دوران خود ماست؛ و غرض من از فرهنگ، همین فرهنگ خود ماست. من فعلاً کاری به آنچه که در آن سوی مرزهای ما میگذرد، ندارم؛ نمیخواهم حتی از برخورد عوامل فرهنگی و عناصر مدنی در سطح جهانی حرفی بزنم؛ نمیخواهم اشاره بکنم به وضع اقتصادی و اجتماعی جهان، و وضع روانی جوامع آن سوی مرزهای جامعهی ما؛ ولی این را میدانم که ما در یک دوران تشتت فرهنگی زندگی میکنیم، و من در این رساله میخواهم نخست تشتت فرهنگی را تعریف کنم، بعد موجبات روانی و عینی تشتت را بنویسم و بعد بکوشم تا آنجا که امکان دارد و من در اوضاع فعلی سرم میشود، راه نجات از این تشتت را نشان بدهم؛ چراکه ادامه تشتت فرهنگی، بالاخره روزی ما را از تمام عناصرزاینده و زندگی بخش محروم خواهد کرد و نتیجهاش زوال کامل فرهنگی خواهد بود که در دورانی از تاریخ ما، موجبات پیدایش یکی از جلوههای ذهنی بشر، یعنی عرفان ایران را فراهم کرده و در کنار آن در یکی از رشتههای بزرگ هنر و معرفت مجازی بشر، یعنی شعر، به نوعی اوج دست یافته است و این خود بدون تردید افتخار بزرگی است؛ گرچه نباید این افتخار ما را فریفته باشد، و یا وسیله قرار گرفته باشد برای تحمیق ما به وسیلهی مستشرقان بیشعور و پیروان آنان در داخل مرزهای خودمان».
پروین اعتصامی (1285-1320) در خانواده ای سرشناس و آشتیانی الاصل در شهر تبریز به دنیا آمد. ادبیات فارسی و عربی را از پدر آموخت و با عنایت پدربزرگ خود میرزا ابراهیم آشتیانی که پذیرای علما، دانشمندان و شعرا بود به عرصه شاعری پای گذاشت به گونه ای که از همان اوان جوانی، اشعار پروین شهره خاص و عام گردید. این شاعر نامدار توانست با سحر کلام و سادگی و بی پیرایگی بیان و پرهیز از خودستایی مرسوم شاعران، قریحه سرشار خویش را صرف آموزه های اخلاقی، حکمی و عرفانی نماید. کنگره بزرگداشت یکصدمین سال پروین اعتصامی که در سال 1385 و توسط دانشگاه اراک و استانداری مرکزی برگزار شد تحلیل اصالتهای محتوایی این اشعار ( در شاخه های دین، سیاست، اجتماع و ... ) و همچنین نقد نوعی، نقد زبانی، عناصر قصه در حکایات پروین، نقد و موسیقی، نقد و زیبایی شناسی و ... را در جنبه های ساختاری این آثار مورد توجه قرار داده است. کتاب حاضر که جلددوم از این مجموعه مقالات است، حاوی 35 مقاله با عناوینی چون ویژگیهای شعری پروین، سبک شناسی شعرهای پروین اعتصامی، پروین و رمانتیسم، دنیاستیطی ناصرخسرو و دنیاگریزی پروین و ... است که به کوشش محسن ذوالفقاری گردآوری شده و بر اساس نام خانوادگی نویسندگان مقاله مرتب شده است.
منظور از تصویرگونگی رابطهای است که بیانگر هر نوع تطابق، همخوانی، قیاس و یا شباهت در یک نشانه باشد و از آن طریق، صورت یک نشانه را به مصداق آن در جهان تجربی و واقعی پیوند داده (تصویرگونگی برونی)، یا ویژگیهای صوری نشانه را با ویژگیهای معنایی آن ارتباط دهد (تصویرگونگی درونی). از آنجا که هر مقولهای، از جمله فعل، دارای مجموعهای از ویژگیهای صرفی ـ نحوی و معنایی است که آن را از سایر مقولات متمایز میسازد، سولاتی که مطرح میشود این است که آیا ویژگیهای یک مقوله در دورن زبان و در دو سطح صورت و معنا با یکدیگر ارتباط دارند یا خیر؟ آیا هر چه فعل از لحاظ معنایی مقوله خود متمایزتر (از سایر مقولات) بیان نماید، در سطح همنشینی (صرفی) و جانشینی (نحوی) نیز تمایزگونگی بیشتری از خود نشان میدهد؟ آیا ویژگیهای یک سطح میتواند نموداری تصویرگونه از سطح دیگر را ارائه دهد؟ بررسی دادهها در آن دسته از افعالی که در یک سطح فاقد ویژگیهای خاص فعل هستند، وجود تصویرگونگی از نوع درونی و نموداری را تأیید کرد.
در زبان فارسي کاربرد الفاظي که مرجع آنها عضو بدن است به رغم تعداد محدود آنها در مفهوم اوليه (ارجاعي) طبقه واژگاني بازي را تشکيل داده است که در آن طيف وسيعي از انواع مفاهيم غير ارجاعي مشاهده ميشود. اين مقاله با هدف بررسي چگونگي گستردگي الفاظ عضو از گونه ارجاعي به غير ارجاعي و نيز مقايسه ويژگيهاي متفاوت صوري و معنايي آنها تدوين شده است. نتايج اين مطالعه نوعي ارتباط هماهنگ يا تصويرگونه را در فرايند تبديل از يک گونه به گونه ديگر نشان ميدهد.