زبان و هويت، دو جزء جداييناپذير در تشکيل زيرساختهاي جوامع بشري درعرصه روابط فردي و اجتماعي است. در اين مقاله، ارتباط اين دو مقوله را بررسي ميکنيم و ميکوشيم نقش زبان را در بسترسازي و ايجاد هويت ملي تحليل کنيم. اين تحقيق از نوع کتابخانهاي است و به روش مروري انجام شده است. براي دست يافتن به نظريههاي صاحبنظران و کارشناسان، منابع مختلف از جمله مجلههاي تخصصي، پايگاههاي اينترنتي و کتابها را مطالعه کردهايم. انقلاب اطلاعات در چند دهه قبل و به دنبال آن، فرايند جهانيسازي که مرزهاي زباني و هويتي را درنورديده است، به طور فزايندهاي بر لزوم پرداختن به مساله زبان و هويت تاثير گذاشته است، بنابراين، در پژوهش حاضر، مفاهيم هويت، هويت قومي، هويت ملي و تاثيرپذيري آنها از زبان، زبان قومي، زبان ملي و ارتباط آنها با هويت؛ برخي نظريههاي زباني درباره هويت، مصداقهاي زباني اي که در ايجاد هويت موثرند و نقش ادب ديني در هويت ملي به ويژه ايراني را بررسي کردهايم. درنهايت، تحليل نظريهها و مصداقها مويد نقش مهم زبان در ايجاد هويت قومي و ملي است و احترام گذاشتن به زبان قوميتها و توجه بيشتر به زبان ملي به منزله ابزار مهم ارتباط دولت با ملت و ريسمان اتحاد و انسجام اقوام مختلف پيشنهاد ميشود.
"آران" یا "اران" نام باستانی سرزمینی است میان دریای مازندران و کشور ارمنستان که امروزه آن را با نام جمهوری آذربایجان میشناسیم. جمهوری آذربایجان نامی است که پس از سقوط رژیم تزاری در روسیه به این سرزمین اطلاق شد وگرنه در هیچیک از آثار جغرافینویسان و تاریخنگاران و شاعران و سیاحان تا پیش از این زمان چنین نامی ذکر نگردیده است. پس از پایان جنگ جهانی اول (1918 م) زمزمههایی بر سر پیوستن بخشی از خاک کشور ایران، یعنی آذربایجان، به جمهوری آذربایجان شنیده شد. نویسنده در کتاب حاضر، این گرایشهای سیاسی را عامل نگارش اثر خویش میداند و میکوشد تا با جستوجو در منابع دست اول و ذکر پیشینهی تاریخی منطقهی اران، جعلی بودن نام جمهوری آذربایجان را ثابت کند. وی معتقد است صحبت کردن به زبان ترکی دلیلی بر ترک بودن مردم آن منطقه نیست بلکه این مساله بیش از آن که بحثی نژادی باشد، بحثی زبانی است، زیرا تنها زبان مردم این سرزمین در طول تاریخ تغییر یافته است. به همین دلیل یک بخش ازکتاب به چگونگی دگرگونی زبان پهلوی مردم آذربایجان به زبان ترکی اختصاص دارد. نویسنده نمونههایی از زبان پهلوی مورد استفادهی مردم آذربایجان را میآورد. همچنین این تهمت توسط نویسنده رد میشود که فارسها بر هممیهنان آذری خویش ستم کردهاند. نقد دیگر نویسنده بر هزلیاتی است که تحت عنوان لطیفه دربارهی هممیهنان آذری شکل گرفته است. سندی تاریخی از گویش آذری تبریز، متن آذری نقل از رسالهی روحی انارجانی و نقشهای از جغرافیای ایران و اران مربوط به اوایل سدهی هجدهم، پایانبخش مطالب کتاب به شمار میروند.
زبان مجموعه ای قراردادی از سمبل های صوتی است و چیزی نیست که به طریقی ناگهانی به وجود آمده باشد. تکامل زبان با تکامل خود انسان همگام بوده و تحقیق در پیدایش آن با تحقیق در زندگی انسان توام است. بسیاری براین باورند که همه زبانها از یک زبان اصلی منشعب گردیده و به تدریج شباهت خود را به زبان مادری از دست داده است. همه کسانی که با زبان یا آموزش آن سروکار دارند به احتمال زیاد این داستان کتاب مقدس را شنیده اند که: وقتی تمامی ساکنین کره زمین از یک زبان واحد چند کلمه ای استفاده می کردند انسانها در یک دشت بزرگ گرد هم آمدند و گفتند: بیایید برای خود شهر و برجی به بلندای آسمان بسازیم، و بدین ترتیب برای خود نامی باقی گذاریم. آنگاه خداوند به شهر و برج آنها درآمد و گفت"اگر انسان با داشتن یک زبان واحد بتوان برای اولین بار این چنین کار خطیری را انجام دهد بی شک بعدها نیز می تواند هر تصمیم دیگری را نیز عملی نماید. از این رو زبانشان را در هم و برهم می کنم تا قادر به درک گفتار یکدیگر نباشند".و آنگاه خداوند آنها را به سراسر کره خاکی پراکند تا بدین ترتیب آنها از ساختن شهر خویش صرفنظرکنند. این برج را برج بابل نامیدند. زیرا خداوند زبان آنها را درهم و برهم کرده بود...