این مقاله حاصل تفکرات تنهایی و خصوصی اینجانب است که فقط بر اساس مطالعات و تجربیات شصت ساله درباره یکی از موضوعات بسیار مهم: نماد و نمادسازان که تاکنون از سوی دانشپژوهان گرامی سخت مورد بیمهری و غفلت واقع شده روی کاغذ نقش بسته است. در طی این مقاله ابتدا انسانها را به سه گروه: 1. عقلگرایان 2. احساساتیان 3. انسانهای متعادل(نمادسازان) تقسیم کرده آنگاه پس از بیان ویژگیهای هر گروه جامعه نمادسازان را به عنوان جامعه برتر و مدینه فاضله معرفی کرده برای شهرسازی و زیباسازی قیافه و مبلمان شهرها و جلب جهانگردی بیشتر راهکارهایی ارائه گردیده است. امیدواریم مورد استفاده اهل فن و علاقهمند قرار گیرد.
عارفان به عنوان یکی از شاخصترین طبقات فکری و فرهنگی در تبیین موضوعات عرفان و تصوف و در بیان تجارب درونی ـ ذوقی خود از شیوه بیان رمزی ـ در سطحی بسیار گسترده ـ بهره جستهاند. در این میان سلطان العاشقین ابن الفارض مصری در دیوان پرآوازه خود ـ که یکی از تأثیر گذارترین آثار عرفانی در شرق و غرب عالم است ـ این شیوه فاخر را به گونهای ممتاز و عمیق به کارگرفته است. هدف نویسنده در این مقاله آن است که ضمن نمودن گوشههایی از اسلوب رمزی ـ ذوقی این دیوان ـ با اختصار ـ بر موضوعاتی چون: سیر تحول رمز، چگونگی پیوستن آن به سمبولیسم، تراسل حواس و گونههای مختلف رمز در دیوان او پرتوی بیفکند.
تمثيل از اصطلاحاتي است که با وجود کاربرد گسترده و قدمتش در بلاغت غرب، به سبب برخي اشتراکها و اختلاطهايي که با ديگر آرايههاي بلاغي مانند استعاره، نماد، رمز، کنايه و... داشته، منتقدان ادبي و بلاغيها را در ارایه تعريف دقيق و تعيين حدود و کارکردهايش با سردرگمي رو به رو کرده است؛ از اين رو در دورههاي مختلف و براساس مکتبهاي فکري موجود، اهميت و اعتبارش دچار افت و خيزهاي فراوان شده است. نظريهپردازان مکتب رمانتيسم براي اولين بار ويژگيها و کارکردهاي تمثيل را در مقايسه با نماد بررسي کردند. آنها سعي کردند با ارایه تعريف دقيق و مشخص کردن ويژگيهاي هريک، مرزهاي اين دو اصطلاح را روشن کنند. در واقع معناي مدرن تمثيل مديون نظريات کساني چون گوته، شلينگ، اگوست ويلهلم شلگل و کالريج است. اين نظريهپردازان اولين تلاشهاي نظاممند را در تبيين و تعريف اصطلاح تمثيل به معناي امروزي انجام دادند. بنابراين هدف نگارنده در اين جستار، ارایه گزارشي از کارکردها و ويژگيهاي تمثيل در مکتب رمانتيسم از رهگذر مرور نظريات منتقدان صاحبنظر در اين حوزه مانند گوته، شلينگ، شلگل و کالريج است.
مقصود از این مقاله، بررسی برداشت صائب از عوامل روحی و رفتارهای شگفتآور این گروه است. امیدواریم مطالعه این وجیزه به شناخت قسمتی از دهنیت صائب. در نتیجه فهم عمیقتر اشعار وی بینجامد. براستی باید این موضوع گفته شود که شعر صائب منشور چندضلعی است. هیچ کس نمیتواند با دیدن یک وجه از وجوه مختلف آن ادعا کند که شعر صائب را فهمیده است. لذت بیشتر شعر صائب در شناختن وجوه مختلف و تلفیق آن وجوه نهفته است. به طور کلی باید دانست که در شعر صائب کمتر کلمهای بدون ارتباط با حوزه باورهای مردمی و نیز بدون ارتباط با کلمات اطراف خود در آن بیت بکار رفته است. لازم است که هر کس شعر صائب را بخواند یا تدریس کند این دو اصل را پیوسته مدنظر داشته باشد.
حدیقهالحقیقه کتاب گرانقدری است که هیچ اثر دیگری نمیتواند جای مخصوص آن را پرکند این کتاب به دلایل گوناگونی که اینجا جای بحث آن نیست دارای مشکلات و دشواریهای فراوانی است که برای شرح و توضیح آنها اندیشمندان و صاحب نظران زیادی دست به کار شدهاند و به قدر همت و توان خود زحمت کشیدهاند دستشان مریزاد. یکی از استادانی که در این عرصه وارد شده، جناب آقای دکتر اسحق طغیانی هستند که اخیراً شرح مبسوطی بر مشکلات حدیقه سنائی نوشتهاند و در این شرح به سراغ ابیات پرابهام حدیقه رفته، غالباً هم به خوبی از عهده کار برآمدهاند ولی از آنجا که انسانها، متنوع و دارای افکار و عقاید متفاوتی هستند، نتایج افکار و اندیشههایشان نیز متفاوت میشود. این تفاوت سلایق و عقاید در شرح ابیات یک اثر بیشتر نمود پیدا میکند از این رو نگارنده بر مبنای معلومات اندک خود به بعضی از ابیات مورد گزینش ایشان معانی تازهای پیشنهاد کرده، امیدوار است که به روش شدن هر چه بیشتر دشواریها کمک نماید.