فرهنگ و ادب عامه و توجه به باورها و اعتقادات تودههای مردمی، مجموعه عقاید و اندیشهها و آداب و رسوم، قصهها و ترانهها و اشعار ساده و ابتدایی یک ملتی است که از دورانهای بسیار قدیم به جای مانده و سینه به سینه و نسل به نسل به دست انسان امروزی است که ریشهای بسیار دیرینه و در عین حال آموزنده از زیبا و درخور تأمل و بررسی هستند و از افکار و عقاید و آرمانها و احساسات و عواطف عامیانه نشأت گرفتهاند و برخی از افکار و اعتقادات آنها ریشه خرافی دارند و چون در دوران صائب شعر و شاعری به قهوه خانهها و میام مردم عام کشیده شده بود این ویژگی در شعر صائب بازتاب خاصی دارد.
موضوع این کتاب يادداشتهای مربوط به خلاصه يا چکيده پاسخ پرسشی است در سبب اختلاف علما و فقها و انتخاب روش شیخی و بالاسری. در این پاسخ گزارشی از شداید شیخ احمد احسایی و سید رشتی بیان شده و سید میخواهد اثبات کند که حق فقط از خودشان است و دیگران بر باطل و حسادت میورزند.
در همه حال می بایست این نکته در نظر گرفته شود. که آیا خرافات به واسطه ظهور علوم، رو به تضعیف می روند و یا اینکه هر عصر، خُرافه جدیدی را با خود می آورد؟ تجربه بشر، نشان داده است که به واسطه پیشرفت زمان، خرافات نیز لباس کهن از تن به درمی آورند و با لباس و نام دیگر، ظهور پیدا می کنند. باورها، همواره جزء لاینفک' فرهنگ عاه اند و قلمرو فرهنگ عامه، بسیار گسترده است. ذهنیات هر فرد، از: باورها، پندارها، اندیشه ها، سخنان و ادبیات عامه انباشته است. هر عصر و نسلی، خرافات خاص' خودش را می پرورد ؛ اما در کل می توان اذعان داشت که به هر اندازه که «علم گرایی» و «استدلال» و «تعقل» و «لزوم تجربه» در جامعه ای بیشتر حاکم باشد، دامنه خرافات در آن جامعه محدودتر و شیوع و پذیرش آن نیز کم تر است. در چنین جوامعی، خرافات را بیشتر با کارکردِ طنز، سرگرمی، ادبیات داستانی و گزارش تاریخ، می توان یافت. به عنوان نمونه، «هفت سین» در سفره نوروز، روزگاری جنبه آیینی (نشانی از هفت فرشته و هفت عنصر حیات و...) و مبنای علمی - دینی داشت. پس از اسلام آوردنِ ایرانیان و رونق علوم در این سرزمین، اندک اندک، جنبه آیینی خود را از دست داد و به خُرافه نزدیک شد. در روزگار معاصر، همین باور عامیانه، کارکرد فرهنگی - نمادین (آگاهی بخش، سرگرمی، جشنوارگی، پیوند با هویت تاریخی) یافته است.