متون ادبی بسیاری وجود دارند که خواننده پس از مطالعه آنها قادر به تشخیص جنسیت نویسنده نیست. با این حال در تمامی فرهنگ‌ها زندگی و تجارب زنان و مردان از جهات بسیاری از یکدیگر متفاوتند و این تفاوت‌ها در نوشته‌های آنان به چشم می‌خورند. معمولا طبقه‌بندی آثار ادبی به دسته‌های مختلفی که جنبه مهمی از آثر را مورد تاکید قرار می‌دهد سودمند است. در سال‌های اخیر، بسیاری بر این باورند که امعان نظر در آثار زنان جدا از آثار مردان می‌تواند مفید و نافع باشد؛ چرا که برخی از دیدگاه‌های منتقدانه‌ای که در مطالعه‌ ادبیات مورد استفاده قرار می‌گرفته‌اند، ارتباط موثری با آثار زنان برقرار نمی‌کنند. در گذشته، آثاری را که به زنان می‌پرداختند اساساً شایسته خوانندگان زن می‌دانستند، در حالی که آثار مربوط به مردان به عموم خوانندگان تعلق داشتند و برای مطالعه هر دو جنس مناسب بودند. این عقیده که آثاری که درباره زنان نگاشته شده‌اند، محدود به عده‌ای خاص از خوانندگان هستند این نکته را به ما یادآور می‌شود که فرهنگ ما چگونه تجربه مردانه و تجربه زنانه را ارزش‌گذاری کرده است. این روش ارزش‌گذاری در حال دگرگونی است و نویسندگان زن اغلب شرح جزئی گرایانه‌تری درباره زندگی، آمال، احساسات و مشغله‌های ذهنی زنان ارائه می‌دهند تا مردان. در آثاری که توسط مردان به رشته تحریر درآمده‌اند، اساساً شخصیت‌های زن در رابطه با مردان پرداخت می‌شوند و معمولاً در ارتباط با روابط عشقی و جنسی‌شان مورد توجه قرار می‌گیرند. زنان از لحاظ تعداد در جامعه در اقلیت قرار ندارند، زیرا کمی بیش از پنجاه درصد جمعیت در جوامع غربی را تشکیل می‌دهند. اما در بسیاری از جنبه‌های زندگی، تجربیات و معیارهای آنان «حاشیه‌ای» است و آن چه هنجار و اصل به شمار می‌رود تجربیات مردان است. علاوه بر این، آنچه عموم مردم انجام می‌دهند، فعالیت مهم به حساب می‌آید و احساسات و زندگی خصوصی اهمیت کم‌تری دارند و فقط به اشخاصی که درگیر آن‌اند مربوط هستند. غالباً ادبیاتی که به وقایع عمومی می‌پردازد، جدی‌تر و سنگین‌تر از ادبیاتی قلمداد می‌شود که زندگی شخصی را دست مایه خود قرار می‌دهد. این پدیده سبب می‌شود تا ادبیاتی که توسط زنان و یا درباره زنان به رشته تحریر در می‌آید، نادیه انگاشته شود و یا ارزش واقعی خود را نیابد. این ارزش‌گذاریها به تدریج مورد سوال قرار گرفته و مردود شمرده شده‌اند.

منابع مشابه بیشتر ...

58259440302d7.PNG

مشروطه و زنان شاعر

روح‌انگیز کراچی

در بازنگری جنسیت گرایانه‌ای به تاریخ و ادبیات فارسی، تصویری محو و کمرنگ از حضور زنان دیده می‌شود که هر چه به زمانه‌ ما نزدیک‌تر می‌شود، این تصویر روشن‌تر و شفاف‌تر می‌گردد. تاریخ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی ایران را با تعداد بسیار اندک می‌توان گفت بی‌حضور زن، به صورت تک‌جنسی و مردمدارانه باید پذیرفت و همان گونه بررسی کرد اما موقعیت زن در ادبیات به نوعی دیگر است. اگر چه حضور زن در تاریخ ادبیات فارسی، حضوری نه در اوج بوده است اما زن، پیوندی ژرف با شعر فارسی دارد. چه آنجا که در نقش معشوقه و ساقی ظاهر می‌شود، چه آنجا که نخستین کلام آهنگین را به گوش فرزندی می‌خواند. نقش این همراهی بر تار و پود شعر فارسی به صورت‌های گوناگون باقی مانده است.

58259364b9372.PNG

شاعران زن معاصر و اندیشه‌های فمینیستی؛ طاهره صفارزاده

راضیه زواریان

در دو مقاله گذشته راجع به دو شاعر معاصر و بررسی اندیشه‌های آنها از دیدگاه فمینیستی مطالبی ذکر شد. در این قسمت به بررسی دیدگاه‌های فمینیستی خانم طاهره صفارزاده شاعر مطرح و صاحب سبک معاصر می‌پردازیم. او شعر معاصر را نه با غنا و ظرافت فروغ بلکه با عدول حساب‌گرانه از ظرافت‌های کلامی، شورطلبی را به صورتی از شعر در می‌آمیزد که خود نرمی صورت متعارف با بی‌صورتی است. صفارزاده از جمله شاعرانی است که ظرفیت‌های بیانی شعر فروغ را در می‌یابد اما ادا و دلفریبی شعر فروغ در کار صفارزاده جایش را به عفاف کلمات و ترکیبات می‌دهد. بدعت صفارزاده نوآوری در جهان شعر است.