تقابل خير و شر از مضامين اصلي شاهنامه است. اعتقاد به وجود دو قطب اهورايي و اهريمني، ريشه در باورهاي اساطيري ايرانيان دارد و اين عقيده در سرتاسر شاهنامه نيز انعکاس يافته است. در شاهنامه هر جا که نيروهاي خير، مانند فريدون و ايرج که نماد خرد و خير هستند، حضور دارند، نيروهاي تاريکي، مانند ضحاک و تور نيز، که نماد شر و نابخردي هستند، به ستيزه با آنان مشغولند. ديوها نماد ضد ارزشها، و قهرمانان نماد ارزشها هستند. اين دو نيرو همواره در حال جدالند. نيروي شر به اندازه نيروي خير تواناست، تا جايي گاه گاهي غلبه با اين نيروست؛ اما سرانجام نيروي خير بر شر سيطره مييابد. با وجود اين، ستيز ميان روشنايي و تاريکي در هزاره سوم هرگز پاياني نخواهد داشت، زيرا اين ستيز، سبب تداوم هستي است و اگر چنان چه يکي از اين دو نيرو به طور مطلق بر ديگري غلبه يابد، هستي پايان خواهد پذيرفت.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
کتاب اساطیر یونان اثری است از ف. ژیران به ترجمه دکتر ابوالقاسم اسماعیل پور و چاپ انتشارات مکتوب. کتاب حاضر به معرفی اسطوره های یونانی که موجوداتی فرازمینی با ویژگی های شگفت آور بودند می پردازد و تحلیلی از تاثیراتی که این اسطوره ها بر فرهنگ بشری و ادب و هنر یونان و جهان برجای گذاشته اند ارائه می دهد. “اساطیر یونان” مطالبی درباره چگونگی پیدایش ایزدان و اطلاعاتی پیرامون ایزدان زمین، ایزدان قهرمان و اسطوره هایی چون آتنا، هرا، آپولن، هرمس، آرس، آفرودیت، پوزئیدون، ایزدبانوی جهان زیرین و… در اختیار می گذارد و داستان ها و افسانه هایی را که پیرامون آن ها وجود دارد ارائه می دهد.
در مثنوي، غيب ارتباط و پيوند عميقي با عالم شهادت دارد. از ديدگاه مولوي، غيب با آنكه صورت مجرد دارد اما نشانهها و تاثير آن را در عالم عيني ميتوان مشاهده كرد. قلمرو بي كران غيب در پهنه عالم عيني نيز حضور دارد و كل پديدههاي عالم، داراي بعد غيبي هستند و كمال و اعتبار خود را از بعد غيبي خود كسب ميكنند. مولوي غلبه غيب بر عالم شهادت و ارتباط آن دو را از طريق تمثيل در مثنوي نشان داده است. ارزش انسان نيز، به عنوان اشرف مخلوقات، ناشي از قواي غيبي وجود او، نظير عقل، جان و دل است. جمادات نيز داراي بعد غيبي هستند و ذرهاي از عالم شهادت از نفوذ عالم غيب به دور نيست. قرآن، احاديث، كلام اشعري و تجربه عرفاني، منابع اصلي انديشه مولوي درباره غيباند. طرح مباحثي نظير قضا و قدر، جبر و اختيار، فنا، رضا، توكل و ... در مثنوي، ريشه در اعتقاد مولوي به سريان غيب در عالم شهادت دارد.
نقد و بيان محاسن و معايب اختيار انسان از ديدگاه عرفاني مولوي موضوع اصلي اين مقاله است. با تحليل ابيات مربوط به اختيار انسان در مثنوي، ابعاد مختلف ديدگاه مولوي درباره اختيار روشن شده است. مولوي با عقيده اختيار انسان موافق است؛ اختياري که سبب هدايت و رستگاري انسان ميشود، اما اختياري را که سبب سرکشي و دورشدن از حقيقت گردد، نميپذيرد. او با اينکه جبر عرفاني را نيز در مفهوم فناي اراده بنده و معيت با حق در کنار اختيار قبول ميکند، اختيار را لايق و برازنده مقام اولياي خدا و انسانهاي کامل ميداند؛ زيرا اختيار، انسان را اشرف مخلوقات ساخته است. او بعد از اثبات اختيار انسان به شکايت از اختيار ميپردازد؛ زيرا اختيار، عامل ابتلاي انسان شده، و عالم را به دو قطب خير و شر تقسيم نموده، و انسان را از بزم حضور خداوند دور نگه داشته است. از ديدگاه مولوي، امانتي که خداوند در روز الست به انسان داد، همان اختيار است.