با توجه به اينکه ارتباط خاطرات در لايههاي پيش گفتاري ذهن با تداعي برقرار ميشود، يکي از شيوههايي که در نمايش ذهنيات شخصيتها مورد استفاده نويسندگان قرار ميگيرد، استفاده از تداعي است تا به وسيله آن بتوانند بين جهان عيني و جهان ذهني شخصيتها ارتباط برقرار، و سيلان مداوم ذهن از خاطره و ذهنيتي به خاطره و ذهنيتي ديگر و از تصويري به تصوير ديگر را ترسيم و توجيه کنند. مساله اساسي اين مقاله بررسي تداعي و ويژگيهاي آن در لايههاي پيش گفتاري ذهن و کيفيت آن در داستانهاي جريان سيال ذهن و تطابق آن با ساز و کارهاي ذهن است. به اين منظور ابتدا تداعي و قوانين حاکم بر آن بيان، و اهميت تداعي در روايت اين گونه رمانها و تفاوت آن با «بازيابي» تبيين شده است. در ادامه، نحوه ارايه ذهنيات در شيوههاي مختلف روايت با ذکر نمونههايي از اين رمانها مورد بررسي قرار گرفته است. نتايج اين بررسي در رمانهاي موفق جريان سيال ذهن نشان ميدهد که در ميان شيوههاي مختلف روايت، شيوه تکگويي دروني بيش از ساير شيوهها تداعيها را در خود شکل ميدهد و با تداعيهاي فراوان گسترش مييابد. علاوه بر اين، استفاده از بازيابي خاطرات و ذهنيات در تکگويي دروني به دليل تناقض با ماهيت لايههاي پيش گفتاري ذهن، ضعف شيوه به شمار ميرود.
دولت آبادي بيترديد، يكي از پرکارترين و سختکوشترين نويسندگان دو دهه اخير ايران است. او قبل از روي آوردن به رماننويسي و خلق آثار بزرگي چون جاي خالي سلوچ و کليدر داستانهاي نسبتا بلندي نوشته است كه در همانها هم تمايل او به نوشتن رمان ديده ميشود. آنچه تا به حال درباره آثارش نوشتهاند، اندک است و عموما به محتواي داستانها و به ويژه رمانهاي او مربوط ميشود. در اين مقاله به شكلشناسي چهارده داستان او در ساحتهايي چون طرح يا پيرنگ، زاويه ديد، راوي، شخصيتپردازي، آغاز و انجام و... پرداختهايم. پيش از شروع بحث نيز به اختصار به زندگي و آثار او تا سال 1357 و سپس به آراي محققان درباره شکل و شکلشناسي اشاره کردهايم.
شاخصترین تکنیک در تماشای یک رویای تباه شده، شیوه جریان سیال ذهن است. شیوهای که با تریسترام شندی در نیمه دوم قرن 18 پا گرفته بود و در تداوم خود در دهههای نیمه اول قرن بیستم با پروست (زمان از دست رفته) جویس (اولیس)، ویرجینیاوولف (خانم دلوری) و دیگران به اوج و تکامل خود رسید. و بعد هم مثل همیشه مقلدانی پیدا کرد تا رمق باقی مانده آن را بگیرند، و کار را به جایی برسانند که امروز دیگر در کمتر اثر نقش تکنیک غالب را داشته باشد.
در چکيده يک مقاله علمي پژوهشي آمده است: «در اروپا نخستين گامها در راه تحقيق روشمند از اوايل قرن 17 ميلادي برداشته شده؛ در حالي که در مشرق زمين ... نظامي گنجهاي به مراحل پژوهش روشمند نظر داشته و حتي در مقدمه هفت پيکر با زبان شعر به موضوعاتي چون پيشينه تحقيق، طرح پژوهش، گردآوري منابع و نوآوري و نوگستري علمي تصريح کرده است». مقاله «درخواست علاالدين کرپ ارسلان پادشاه وقت مراغه از نظامي براي سرودن هفت پيکر» را هدف تحقيق قلمداد کرده و گفته است شاعر در ازاي «سفارش تحقيق» (150) «حق التحقيق(151)» دريافت ميکرده است. نويسنده، هفتاد بيتي را که نظامي در سبب نظم کتاب سروده، به منزله پيشنهاده تحقيق علمي در پنج بخش (انگيزه تحقيق، توجه به پيشينه تحقيق، گردآوري منابع، طرح پژوهشي و نوآوري) به بحث گذاشته است. شگفتا مقالهاي با هدف ارتقاي روش تحقيق دانشگاهي ارايه ميشود، اما خود چنين بنيادهاي سست و نادرستي دارد. ميان منظومه داستاني هفت پيکر و پژوهش علمي دست کم سه تفاوت بنيادين وجود دارد.
اسطوره، به عنوان گونهای نگاه به جهان، ریشه در اعماق ذهنِ بشر و دوره پرستش ربالنوعها دارد. شکلگیری این نوع نگاه به مرورِ زمان و با گذشت سالیان دراز صورت میگیرد. به همین علّت اساطیر با فرهنگ اقوام گره میخورند. این ارتباط و گرهخوردگی باعث میشود که اسطوره در طول تاریخ دائماً بازتولید شود. یکی از اصلیترین جایگاههای این بازتولید آثار ادبی و هنری است. در این آثار، بازتولید گاه آگاهانه است و گاه ناآگاهانه؛ گاه به صورت مستقیم و با همان شکل است و گاه با جرح و تعدیل و به شکلهای مختلف. اسطوره گاه در برخورد با تاریخ برای ادامه حیات خود به لایههای ژرفترِ متون پناه میبرد. این پژوهش بر آن است تا چگونگی و چرایی بازتولید ایزدبانوی "آناهیتا" را در منظومۀ "خسرو و شیرین" نظامی نشاندهد. به نظر میرسد ایزدبانوی آناهیتا از طریق ادبیات عامّه در شخصیت "شیرین" و "شکرِ" نظامی تبلّور یافته و به حیات خود در کالبَدی جدید ادامه داده است.