غزل همواره مورد توجه شاعران بوده است. در دوره مشروطه این قالب برای بیان مطالب سیاسی و اجتماعی به کار گرفته شد و علیرغم موفقیت هایی که به دست آورد، نتوانست اقبال عمومی مردم را در پی داشته باشد. با پیدایش «شعر نو» تحولی در ادبیات معاصر ایران بهوجود آمد و قالبهای شعری را تحت تأثیر قرار داد. هوشنگ ابتهاج و شفیعیکدکنی با ترکیب برخی از عناصر «شعر نو» توانستند نوعی غزل (که با حفظ ساخت سنتی غزل، برخی از ویژگیهای شعر نو را هم دارا بود) بسرایند. این غزلها را میتوان «غزل نو» نام نهاد. عناصری که در ساخت این غزلها بسیار نقش دارند عبارتاند از: استفاده از اسلوب بیانی حافظ، نمادین بودن غزل چه از لحاظ کلمه و چه از لحاظ تصویر، استفاده از عناصر طبیعت و استفاده از عناصر ملی و تاریخی. در این مقاله، این عناصر در غزلهای سیاسی ـ اجتماعی ا. سایه و شفیعیکدکنی مورد بررسی قرار گرفتهاند.
این اثر ادعا ندارد که دایره المعارفی باشد و یا حتی هدف این کتاب این نیست که جانشین لغت نامه ای کوچک شود. هدف کتاب این است که به مردمان زیادی این اجازه و امکان را بدهد که واقعیات اجتناعی و اقتصادی و مناسبات آنها را چنانکه باید و شاید درک کرده و بتوانند آنها را در دستگاه اجتماعی در محل و مکان مناسب و شاید درک کرده و بتوانند آنها را در دستگاه اجتماعی در محل و مکان مناسب شان جا دهند. خوانندگان اگر مبتدی و تازه کار نباشند از این اثر درباره تاریخ نهضت سندیکایی و نحوه عمل آن معلومات زیادی نمی آموزند. اما با مطالعه این کتاب نحوه به دست آوردن معلومات در مورد ترقیات اقتصادی و متمرکز شدن صنعت را فرامیگیرند. و به این نکات پی می برند که معلومات و معرفت خود را در مورد بعضی از مسائلی که هم اکنون مساله روز است و در برنامه و دستور بحث های امروزی قرار دارد چگونه توسعه دهند. همچنین موضوعها و مقالاتی که در مورد کشاورزی در این کتاب آمده شاید به کشاورزان مجرب کشور که خود با اوضاع و مسائل کشاورزی مدرن آشنا هستند چیز زیادی نیاموزد اما به کسانی که در صنعت و بازرگانی کار می کنند اجازه میدهد که مشکلات جهان کشاورزی را بهتر از گذشته درک کنند.
شعر و شخصیت شفیعی کدکنی را میتوان از زوایای متعدد و مختلف مورد بررسی و پژوهش قرار داد؛ چه او محل اجتماع نقیضین است؛ از یکسو در حوزه شعر صاحب سبک و از فرارویان و از سوی دیگر در گستره نقد و تحقیق صاحب کرسی و از بارعان. به همین سبب استاد عبدالحسین زرینکوب خطاب به وی مینویسد: «حق آن است که کمتر دیدهام محققی راستین، در شعر و شاعری هم پایهای عالی احراز کند و خرسندم که این استثنا را در وجود آن دوست عزیز کشف کردم». این کتاب نیمنگاهی دارد به شخصیت شفیعی؛ یعنی هنر شاعری وی که شامل دو بخش نقدها و گزینه اشعار است. بخش نخست دربرگیرنده اکثر نقدهایی است که طی چهار دهه از پربارترین دهههای شعر نو ـ یعنی دهه چهل تا هفتاد ـ بر سرودههای سرشک نوشته شده است.
شعر امروز فارسی میتواند با پذیرش این اتهام که دچار «بحران» شده است از خود رفع اتهام کند. زیرا محتوای «اتهام» خود حکمی است که شعر امروز را «تبرئه» میکند. در واقع شعر امروز متهم است در تقدس و جاودانگی احکام خدایان، شک کرده و همین، جهان شعر ما را که دیگر مدتها بود بر داشتههایش قناعت ورزیده و آرام گرفته بود دچار بحران و تلاطم کرده است. شعر هر دورهای از رنج بافتههای شاعران گذشته، امکان حضور مییابد و شعر هیچ دورهای نمیتواند با آنچه از گذشته به وی رسیده سرکند.
تشبیه مضمر از همان آغاز شعر فارسی مورد توجه شاعران بوده و انواع مختلفی از آن در دیوان شاعران فارسیگو بهکاررفته است. هرکدام از شاعران با راه بردن به تشبیهات تازه و بیسابقه و ایجاد بهره زیباشناختی مضاعف برای خوانندگان اشعارشان، انواع جدیدی را به آن افزودهاند. آنان سعی کردهاند ارتباط میان مشبه و مشبهٌبه را دورتر سازند تا تشبیه از غرابت و زیبایی بیشتری برخوردار شود. در کتب بلاغی عربی و فارسی تعاریف مختلف و گاه متفاوتی از این نوع تشبیه به دست دادهاند که هیچکدام جامع و مانع نیست. ما در این پژوهش برآنیم تا ضمن رسیدن به تعریف تازهای از تشبیه مضمر، انواع و مصادیق گوناگون آن را در شعر سنتگرای معاصر بررسی کرده و به روشنی نشان دهیم. نتایجی که از این کنکاش حاصل میشود، قابل ملاحظه است و میتواند در موضوع سبکشناسی شعر مورد توجه قرار گیرد؛ ملکالشعراء، بهار، تقریباً به طور متعادل از همه انواع تشبیه مضمر بهره میگیرد؛ شهریار بیشتر به نوع «بیرونق دانستن مشبهٌبه با وجود مشبه» اهمیت میدهد؛ هوشنگ ابتهاج، رهی، سایه و امیری «تداعی» را ترجیح میدهند؛ اتفاقاً این نوع، در اشعار شهریار از درجه دوم اهمیت برخوردار است. این نکته علاوه بر اهمیت این نوع از تشبیه مضمر نوعی تأثیر و تأثر را نیز میرساند. از میان این پنج تن، شهریار بیشترین و امیری فیروزکوهی کمترین تشبیه مضمر را به کار بردهاند.