نویسندگان زن از مدت زمانی بس طولانی، میکوشند تفاوت مبهم نوشتار خود را با مردان، که به عنوان کمبودی بس مهم قلمداد میشد، برطرف کنند. سپس مبارزه برای دستیابی به یک ویژگی در نوشتار زنانه، به عنوان مرحلهای از آزادی به تدریج آغاز میشود. البته به شرطی که این خواسته، زن را در وضعیت تبعیض گرفتار نکند. چنانچه خصوصیتی برای نوشتار زنانه وجود داشته باشد، مشکل بتوان تمایزی مطلق بین نوشتههای مردانه و زنانه قائل شد و البته تنها دلیل آن نیست که نویسندگان زن ناگزیر آثار بسیاری از همکاران مرد خود را خواندهاند و تحت تأثیر الگوی فرهنگی آنان قرار گرفتهاند. در نتیجه تعیین موضوعاتی صرفاً زنانه بسیار دشوار ـ و شاید غیر منطقی ـ باشد. با توجه به دو جنسگرایی بالقوه هنرمند (از همجنسگرایی که بگذریم) همیشه در آثار مردان موضوعاتی زنانه و برعکس در آثار زنان موضوعاتی مردانه پیدا میشود.
فخری قویمی در مقدمه در مورد موضوع کتاب می گوید: قسمت اول شامل شرح زندگی و معرفی زنانی است که تا قبل از حمله اعراب و مغولان در ایران می زیسته اند و حتی بعضی از آنان به مقام شاهنشاهی و نیابت سلطنت و حکمرانی و سفارت و دریاداری و غیره رسیده اند. قسمت دوم مربوط میشود به بیوگرافی شیرزنانی که در زمان تسلط تازیان و مغولان خونخوار در رشته های مختلف دینی و علمی و هنری و غیره شهرت داشته اند. لیکن رفته رفته در اثر تعصبات خشک و بی مورد و از ترس روبرو شدن با بیگانگان و همچنین مقتضیات سیاسی زنان بیشتر اوقات خود ا به اداره امور خانه و تعلیم و تربیت فرزندان پرداختند. با این وصف شیرزنان بیداردلی از این جمع برخاستند که پیشگامان فرهنگ و آموزش زنان امروز شدند. قسمت سوم تشریح زندگانی و سیر پیشرفت زنان مشهور ایران در قرن اخیر صحبت به میان آورده است.
نویسنده این کتاب به صراحت اقرار میکند که مشروعیت آن بیشتر از هر چیزی از اثر مشهور دانیل کالاهان با عنوان "پنجاه فیلسوف کلیدی" (۱۹۸۷) الهام گرفته است. اگرچه تفاوتهای معینی این اثر را از سایر آثار مشابه متمایز میسازد؛ کالاهان باید فیلسوفانی را در طول تاریخ فلسفه انتخاب میکرد که نیز به عنوان شخصیتهایی شناختهشده در میان عموم مردم بودند، مثل فیگورهایی چون افلاطون و هابز یا سارتر. با این حال، انتخاب جان لچز فیلسوفان معاصری که گاه هنوز تا شهرت فاصله داشتند بود. به علاوه، سوال تکراری در مورد تشکیل مجموعه "پنجاه متفکر کلیدی" بیش از سایر آثار مشابه مطرح شد: آیا توافقی در مورد انتخاب متفکران و فیلسوفان وجود دارد که بعضی از آنها هنوز هم در زمان تدوین این اثر در دسترسند؟ به عبارت دیگر، آیا در واقع اسامی مهمترین فلاسفه معاصر در این لیست محل دارند یا میتوان اسامی دیگری را نیز در نظر گرفت؟ این چالش خود باعث جایگزین شدن اسامی چون آگامبن، بادیو، برگسون، باتلر، دریدا، هایدگر، هوسل، ماتراورز، ویریلیو و ژیژک در ویرایش دوم این کتاب شده است. از دیدگاه نویسنده، مبنای کار او نیز در انتخابهای روشنکننده و آموزندهٔ آثار بوده است. لچز پنجاه متفکر کلیدی معاصر را در ده گروه تقسیمبندی کرده تا تفکرات آنها را درک کنیم: ساختارگرایی ابتدایی، فنومنولوژی، ساختارگرایی پسااستراکچرالیسم، نشانهشناسی، فمینیسم موج دوم، پسامارکسیسم، مدرنیته، پسامدرنیته و در نهایت تفکرات الهامگرفته از زندگی. امیدواریم این تقسیمبندی به خوانندگان در درک جهتگیریهای فکری متفکران و همچنین درک کلی از معنا و مفهوم این مجموعه کمک کند.