این مقاله اختصاص دارد به نقد و بررسی کتاب وامواژههای اروپایی، فارسی و عربی در سورانی معیار نوشته جعفر حسنپور دانشگاه اوپسالا در کشور سوئد. مقوله «وامواژهها» و تغییرات آنها در سایر زبانها، از مقولههای جذاب در مطالعات جامعهشناسی زبان است. از نخستین متون شناختهشده و مهم تا تألیفات روزگار ما، کمتر کتابی را میتوان در زبانشناسی همگانی یا جامعهشناسی زبان یافت که به مقوله «قرضگیری» نپرداخته باشد. احتمالاً بلومفیلد نخستین کسی است که مبحث قرضگیری زبانی را به صورت جدی در اثر خود مطرح کرده و در آن علت قرضگیری زبانی را «تبادل عناصر فرهنگی در میان جوامع زبانی» ذکر کرده است.
مولف در این کتاب اشعار نظیری و عرفی را با هم مقایسه کرده است و برای نشان دادن این که دو شاعر هم زمان و هم سبک در حالی که شباهتهای فراوانی با هم دارند چقدر می توانند با یکدیگر تفاوت داشته باشند و این مقایسه که بین دو شاعر سبک هندی به وجود می آید، جذاب و شیرین به نظر می رسد. نویسنده در ضمن مقایسه، به بررسی و نقد شعر هر دو شاعر هم پرداخته است .
محمدجعفر طاهری میگوید: دورنمای جشن دوهزار و پانصد ساله ایران آنچنان نظرم را به خود جلب نمود که لازم دانستم حقیقت را که در یک عمر طولانی از طریق الهامات و تجربیات و اطلاعات صحیح بدست آورده برای بیداری هم میهنان عزیز و آیندگان بی خبر از واقعات در این دفتر به رسم یادگار به رشته تحریر در آورم و به دلیل جشن دوهزار و پانصد ساله بنام کورش کبیر درصدد برآمدم بدانم این شخص کیست و این همه تشکیلات و غوغای عظیمی که برای او فراهم نموده اند چیست؟ ....
زبان مازندرانی (که به «تبری [تبری]» هم مشهور است)، از زبانهای ایرانی شمال غربی است که به لحاظ جغرافیایی جزو زبانهای کرانه دریای خزر بهشمار میرود. طبق آما سال 1993 م، 3265000 نفر در ایران به یکی از گویشهای این زبان سخن میگویند (اتنولوگ). قلمرو رواج مازندرانی را میتوان به چهار منطقه زیر تقسیم کرد: 1. شهرهای رامسر، تنکابن، کلاردشت، چالوس و نوشهر؛ 2. آمل، نور و محمود آباد؛ 3. بابل، قائمشهر، سوادکوه و ساری؛ 4. نکا، بهشهر و بندرگز. آنچه در متون زبانشناسی ایرانی تحت نام گویش مازندرانی از آن یاد میشود کل استان مازندران را شامل نمیشود، بلکه عمدتا حوزه جغرافیایی بین گرگان و چالوس را در بر میگیرد. فرهنگ واژگان تبری کاری است در 5 جلد به همراه لوح فشرده.
موضوع این مقاله، بررسی ساختواژه و نظامکارایی دو کلمه شاید و باید به عنوان اصلیترین افعال وجهی در زبان فارسی، و مطالعه سیر تحول کارکرد آنها از فعل اصلی به فعل وجهی است. به منظور تبیین فرایندهای ساختواژی رخ داده در این دو فعل، بحث با اشارهای گذرا به دو فرایند دستوریشدگی و واژگانیشدگی آغاز میشود و ویژگیها و انگیزههای رخداد این دو فرایند مهم مورد بررسی قرار میگیرد. سپس نگاهی به پیشینه مطالعات انجام شده در این حوزه خواهیم داشت که پیشدرآمدی بر بحث اصلی ما درباره این دو فعل خواهد بود. مطاعه جداگانه دو فعل شاید و باید و بررسی ساختواژه آنها از لحاظ همزمانی و درزمانی، با استفاده از متون زبان و ادب فارسی، بخشهای بعدی این پژوهش را تشکیل میدهد.