توجه به ارزشهای آثار والا و بررسی ویژگیهای ادبی و هنری آنها همواره مورد توجه اندیشمندان و منتقدان بوده است. شارل آگوستن سنتبوو (1804ـ 1869 م) از پیشروان منتقدان این حوزه بود که به طور خاص و با رویکردی تازه به موضوع آثار کلاسیک ـ در مفهومی نو ـ پرداخت. وی در جستاری که از آثار برجسته ادبی به دست داد، به مؤلفههایی توجه کرد که سبب میشود اثر ماندگار و به تعبیر خاص وی، کلاسیک شود. توجه به محتوای اثر و سهمی که در اعتلای روح انسانی، در سنجش اثر کلاسیک مورد توجه سنتبوو بوده است. سنتبوو اثر کلاسیک را اثری میخواند که ـ به واسطه ظرفیتهای برتر خود ـ زمان را درمینوردد. در این نوشتار، رویکرد سنتبوو درباره اثر کلاسیک و وجوه مختلف آن بررسی شده است.
اثر ادبی ـ داستان یا رمان وقتی پدید میآید که نویسندهاش قادر باشد «جهانی» را بیافریند و بپذیراند؛ یعنی واقعیتی را تجسم ببخشد یا آشکار کند و ما را رویاروی آن قرار دهد. برای این که داستان در ما بگیرد قبل از هر چیز باید تماسی با دنیای نویسنده ـ آن چه نویسنده آفریده است ـ حاصل شود: باید که ما وارد دنیای او شویم و این دنیا را از آن خود سازیم. بدون این ارتباط یا امتزاج، که گاه شدت میگیرد و گاه از هم میگسلد، مفهوم خلاقیت معنایی نخواهد داشت. داستان یک واقعیت مستقل است، حتی اگر کاملا واقعبینامه و مستند باشد. واقعیت داستان، قطع نظر از شناخت نویسنده از آن کلیتی تمامشده نیست، زیرا که خود واقعیت به صورت کل واحدی قابل رویت نیست. ما چه در مقام نویسنده و چه در مقام خواننده نسبتی با وافیعت ـ تمامین جهان ـ داریم؛ بنابراین شناخت واقعیت یک مفهوم نسبی است، ما آن را تماماً نمیشناسیم و همواره آن را «خلاصه» میکنیم.
شرحنويسي بر متون ادبي در دوره معاصر از ابزارهاي مهم ترويج ادب فارسي به شمار ميرود و نقش مهمي در فرايند فهم مخاطبان ادبيات دارد. شرحها با برقراري رابطه ميان خواننده، متن ادبي و شاعر يا نويسنده، فهم متن را آسان و زمينه خوانشهاي تازه را از متن فراهم ميآورند. مقدمهنويسي در شرحها اهميت ويژهاي دارد، بخش مهمي از اهداف شارحان به وسيله مقدمهها تامين ميشود و مخاطبان از طريق مقدمهها با محتوا، ساختار شرحها و آثار مشروح آشنا ميشوند. در اين مقاله ضمن اشاره به اهميت و پيشينه شرحنويسي، بر ضرورت رعايت اصول مقدمهنويسي در شرحها تاکيد شده و با بررسي 150 مقدمه از شرحهاي چاپ شده، مهمترين مباحث آنها گزارش، و ويژگيهاي مقدمه مطلوب در اين گونه آثار معرفي شده است. در پايان به اين نتيجه رسيدهايم که مقدمههاي مطلوب در شرحهاي متون ادبي مقدمههايياند که متناسب با نوع اثر، سطح دانش مخاطب و اهداف شرح، مطالب مورد نياز خوانندگان را در حجمي مناسب، به صورت مستدل و مستند، در ساختاري منسجم ارائه کنند.
حکیم سنایی غزنوی از پایه گذاران ادبیات منظوم عرفانی زبان فارسی است. مثنوی حدیقه الحقیقه محتوایی عرفانی همراه با لطایف و اسرار حکمی دارد و الهی نامه، فخری نامه و حدیقه الحقایق نیز خوانده می شود. این اثر از نامدارترین منظومه های سنائی می باشد و در طول سدههای متوالی مورد قبول مردمان بسیاری بوده است. این مثنوی که سرودن آن در سال 525 قمری به پایان رسید، در تاریخ ادب و عرفان فارسی، باب تازهای را در سرودن منظومههای عرفانی گشود. حدیقه الحقیقه در ده باب و ده هزار بیت سروده شده و توحید، مدح پیامبر و خاندان او، خرد یا عقل کل، ستایش دانش، عشق و دلداگی حقیقی، پرورش عقل کل، ناپایداری زندگی زمینی، اخترشماری، دوستی و دشمنی موضوعات آن را تشکیل می دهند. از آخرین باب حدیقه نیز اطلاعات نسبی درباره زندگی شاعر به دست می آید. کتاب پیش رو با تصحیح و مقدمه مریم حسینی در سال 1382 توسط مرکز نشر دانشگاهی در دسترس علاقمندان قرار گرفت.
يکي از حکايتهاي کتاب «حديقه» روايت جوانمردي مردي از صوفيه است. اين حکايت بيانگر يکي از اصول اساسي انديشه فتوت و آيين فتيان است. نويسنده در مقاله حاضر، درصدد کشف ماخذ اصلي اين حکايت برآمد و در طي اين جست وجو بر وي روشن شد که جز کتاب «حليه الاولياء» ابونعيم اصفهاني که به عنوان يکي از مآخذ کتاب ذکر شده، روايت فوق در ميان احاديث مروي از دو امام بزرگوار شيعه امام سجاد (ع) و امام محمدباقر (ع) موجود است و سلمي در کتاب «ذکر النسوه المتعبدات الصوفيات»، روايتي شبيه به آن را ذکر ميکند که احتمال ميرود از سرچشمههاي اصلي اين حکايت باشد. ابوالحسن هجويري در «کشف المحجوب» و شهاب الدين عمر سهروردي در «عوارف المعارف» نيز به اين حکايت اشاره کردهاند. با توجه به اينکه در روايت سلمي، زن عارف قهرمان داستان است؛ بخشي با عنوان زنان و فتوت به مقاله حاضر افزوده شد تا جايگاه زنان در فتوت و زنان فتي نيز معرفي شوند.