یکی از رویکردهای تفسیری مورد توجه مفسران در فهم قرآن، تفسیر عرفانی است که معانی باطنی آیات قرآن را عرضه میکند. تکیه بر تاویل و رمزی انگاشتنِ قرآن، مهمترین ویژگی تفاسیر عرفانی است. پیشینه این نوع نگاه به قرآن، به متون دینی پیش از اسلام برمیگردد. صوفیه و عرفا با تکیه بر کشف و شهود و معرفت خاص خود، با روشی متمایز از مفسران دیگر، به تفسیر قرآن پرداختهاند. یوسف از سورههایی است که بسیار مورد اقبال مفسران قرار گرفته و تفاسیر عرفانی بسیاری هم از آن در دست است. در این پژوهش، سوره یوسف در ده تفسیر عرفانی، از نظر روش و رویکرد عرفانی و سیر تطور نگاه عرفانی به داستان حضرت یوسف(ع) بررسی شده است. مفسران در تفسیرهای عرفانی این سوره، به هر دو جنبه عرفان نظری و عملی در داستان یوسف(ع) نظر داشتهاند؛ البته آنان در کشف آموزههای عرفانی این سوره، بیشتر به روایتها و اسرائیلیات توجه کردهاند. گاهی هم تاویلهای ذوقی از این سوره شده است. در تفاسیر عرفانی تا قرن هفتم، نگاه عرفانی به داستان یوسف(ع) بیشتر بر زهد و شریعت استوار بود. اما پس از آن، تحت تاثیر آرای ابن عربی و به پیروی از او، رویکرد تاویلی به این داستان بیشتر مورد توجه مفسران قرار گرفت.
کتاب بدیع القرآن تالیف ابن ابی الاصبع مصری متوفای سال 656 ه. یکی از ارزشمندترین کتابهایی است که اعجاز قرآن کریم را از نظر بلاغت و شیوایی بیان که به "اعجاز بیانی" معروف است، مورد بررسی قرار داده، و حقا "ناتوانی بشر را از آوردن مثل قرآن" به ثبوت رسانیده است. مولف نه تنها اسلوبهای زیبا و بی مانند تعبیرهای قرآنی که مورد بررسی دانشمندان پیش از خود بوده، با دقت و امعان نظر بیان داشته، بلکه خود نیز تعداد 33 نوع از انواع بدیع قرآن را باداع نموده، و به آخر کتاب افزوده است. این کتاب را مقدمه ای از مصحح مرحوم"حفنی محمدشرف" زینت بخشیده است، مصحح در این مقدمه به نوبت خود آنچه در توان داشته در تبیین آغاز بحثهای بیانی قرآن کریم قرو نگذاشته و خلاصه ای از مراحل تحول و پیشرفت شناخت اعجاز بیانی را تقدیم داشته است.
ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن، اثر دكتر غلامرضا خسروى حسینى، ترجمهاى روان و گويا از كتاب «مفردات الفاظ القرآن»، راغب اصفهانى است. كتاب، با مقدمهاى پرمحتوا و نفيس آغاز مىشود كه در آن، مترجم، از تاريخ قرآن، آغاز تفسير قرآن، معانى و تفسير آيات قرآن در قرن اول، دوران تابعين و پايان قرن اول، قرن دوم هجرى، پايان دوره تفسير اسرائيليات و آغاز دوران عقلگزينى، سه نكته از استدلال توحيدى روايات از آيات قرآنى، قرن سوم و آغاز عظمت فكرى در معانى قرآن، قرآن و تأسيس علوم، علومى كه در قرآن ريشه دارد، سير تاريخى تفاسير واژههاى قرآنى و علماى آن علم تا عصر راغب و... سخن گفته است. دكتر خسروى حسینى، در بيان روش راغب اصفهانى، در نوشتن اين اثر، اينگونه مىنويسد: روش راغب در اين كتاب، بيان مدلول و معانى مفردات و الفاظ است؛ بهطورى كه هر مفسرى ناگزير از فهم آن است. راغب براى بيان معنى درست الفاظ، ابتدا، قرآن را ميزان قرار مىدهد و اگر لازم باشد از اشعار شعرا و اصطلاحات و عبارات متداول زبان، يارى مىجويد. معنى ريشهاى كلمات، سرآغاز هر واژهاى است و بعد از آن، عبارات مربوط به آن معنى اصلى را، به ترتيب تحوّل تدريجى تا جايى كه به معنى اوّلين آيه مورد استشهاد برسد، ذكر مىكند و گاهى بيست سطر در تغيير تدريجى واژه با ذكر اصطلاحات و تقسيمبندى معانى آنها مىنويسد تا به معناى زمان نزول وحى و آن آيه برسد، لغاتى كه معنايى مختلف و متغيّر نيافتهاند، بلافاصله بعد از واژه ذكر مىشوند؛ براى مثال، در ذيل واژه «بيت» مىگويد: اصل و ريشه واژه «بيت»، به معنى پناهگاه شبانه انسان است؛ چنانكه مىگويند: «بات»؛ يعنى شب را گذارند؛ همانطور كه براى روز مىگويند: «ظلّ بالنّهار»: روز را گذراند(در سايه). سپس به مسكن و جاى سكونت، بدون اعتبار و توجّه به شب، «بيت» گفته شده است. مترجم، در مورد سبب تكرار افعال«قيل» و «يقال» در متن عربى كتاب، اينگونه توضيح مىدهد: قصد راغب اين بوده كه نظر خود را با اقوال ديگران درنياميزد و حفظ امانت ادبى و علمیكرده باشد و هم اينكه براى ساير نويسندگان چنين روشى سرمشق قرار گيرد و نيز بفهماند كه از نظرات ديگران كاملا غافل نبوده، بلكه كاملا به كتابها و آراى گذشتگان تا زمان خويش واقف بوده و اشراف داشته است و... تكرار عبارات «قوله تعالى» يا «قال تعالى» يا «قال عزّ و جلّ» كه از اواسط كتاب، بهصورت «قوله» يا «قال» نوشته شده، براى اين است كه او در برابر كلام خدا و آيات او، نهایت خشيت و خضوع را داشته و اين حالت، در سرآغاز كتابش و استدعایش از اللّه، بهخوبى روشن است.
در اواخر قرن 19 و طي قرن 20، تعداد قابل توجهي از عربهاي سوريه، لبنان و فلسطين به دنبال كسب روزي و زندگي خوب و به منظور رهايي از مشكلات و بحرانهاي فكري و اجتماعي به كشورهاي مختلف آمريكاي شمالي و جنوبي مهاجرت كردند؛ به هر يك از اين سرزمينها «مهجر» و به ادبيات عربي شكل گرفته در اين سرزمينها «ادبيات مهجر» گفته ميشود. آثار ادباي مهجر، به علت تاثيرپذيري از ادبيات اروپا و امريكا و نيز زمينههاي تازه عاطفي و تصويري كه حاصل زندگي در محيط تازه است از جنبههاي مختلف مانند موضوع، ساختار و روح شعري با كلاسيسم متفاوت است. اين مقاله با رويكرد ادبيات تطبيق و به منظور نشاندادن گوشههايي از تاثير ادبيات معاصر غرب بر ادبيات معاصر عرب از طريق مهاجرت و سفر به موضوع سفر شعر معاصر عربي به امريكا نگاه كرده است.
رابطه تنگاتنگ و فشرده علوم و فنون، در غالب اوقات چالشها و فرصتهایی را به همراه دارد که شناسایی آنها کمک شایانی به محققان و پروهشگران در این زمینهها میرساند. حوزههای نقد ادبی و ادبیات تطبیقی از حوزههایی هستند که مفاهیم و زمینههای مشترک بین آنها چنان گسترده است که گاه تشخیص مرزهای میان این دو حزوه را دشوار میسازد. یکی از زمینههای مشترک بین نقد ادبی و ادبیات تطبیقی، نظریه پذیرش است. در این مقاله، با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، میکوشیم تا ریشهها و اصول این نظریه را شناسایی کرده، نقاط مشترک آن را در نقد ادبی و ادبیات تطبیقی متمایز کنیم. نتایج چنین نشان میدهد که نظریه پذیرش توانسته است همزمان با پرکردن خلأ اساسی نقد ادبی در زمینه غفلت نسبی از نقش خواننده در تحلیل اثر ادبی، به غنای ادبیات تطبیقی در دو مکتب فرانسوی و امریکایی کمک کند.