یکی از مفاهیم بنیادی در مباحث نظری امروز که نه تنها در حوزه ادبیات بلکه در زمینههای فرهنگی نیز کاربردی وسیع دارد و یکی از ارکان مطالعات فرهنگی به کار میرود، بینامتنیت است. اگر در حوزه ادبیات بنا به گفته کارلوس فوثنتس نویسنده شهیر مکزیک هیچ نوشتهای نیست که از نوشتههای پیش از خود تاثیر نگرفته باشد در سایر حوزههای فرهنگ هم هیچ مفهومی نیست که بییاری سایر مفاهیم و یا متن دیگر به تفسیر و تاویل جهان بنشیند. البته منظور از متن، تنها متنهای فلسفی، ادبی یا هر نوع متن نوشتاری نیست، بلکه تمامی رفتارها و یا گفتارهایی هم که در هنر، علوم انسانی و علم اجتماعی کاربرد دارند، اعم از فرهنگ عامه، سینما، تبلیغات نوع لباس پوشیدن و غیره را هم شامل میشود.
هدف نشانهشناسی بررسی و درک هر نظامی از نشانهها بدون توجه به ماهیت و محدودیتهای آنهاست. تصاویر، اشارات و علایم، آواهای موسیقی، اشیا و تداعیها و پیوستگیهای پیچیده همه اینها که محتوای سنتها، آیینها، قراردادها یا سرگرمیهای عموی را شکل میدهند، میتوانند در حوزه نشانهشناسی قرار گیرند. این کتاب از تحلیل نوشتهها برای رسیدن به یک دانش عمومی از نشانهها با نشانهشناسی بهره میگیرد. نشانهشناسی در آغاز توسط فردیناند دوسوسور در اوایل قرن بیستم مطرح شد. بدین تریب، تحلیل بارت هم وجه ملفوظ و هم وجه غیرملفوظ ارتباط را میپذیرد.
بیگمان، هر نویسندهای با شگرد روایی و دستور زبان خاص خود داستانی با شکل جدید پدید میآورد. در این راه گاه از الگوهای روایی کلاسیک، مدرن و پسامدرن استفاده میکند و گاه نیز با هنجارشکنی، شیوه نوینی را در دنیای داستان ایجاد میکند. عباس معروفی با شگرد روایی خاص خود و پیروی از الگوی روایی مدرنی، رمان پیکر فرهاد را نوشته و برخی از مؤلفههای پستمدرنیسم را در داستانش مورد توجه قرار داده است؛ به گونهای که این مؤلفهها داستان او را به دنیای رمانهای پستمدرن نزدیک میکند. پیکر فرهاد رمانی است که از هر گوشه آن صدای متنی به گوش میرسد و در بطن هر ماجرایی شخصیتی تاریخی به چشم میخورد. نویسنده با چنین تمهیدی بسیاری از سخنان خود را در میان سطور داستان میگنجاند و آشکارا احساس خود را به شخصیتهای تاریخی داستانش نشان میدهد. او در بحث بینامتنیت، آنجا که آگاهانهاین مولفه را به کار میگیرد، بیشتر به آثار شاعران و نویسندگان دلخواهش نظر دارد. فروغ فرخزاد، احمد شاملو و صادق هدایت و بیش از همه آثار نظامی مورد توجه معروفی هستند. علاوه بر این دو مؤلفه، او اصل عدم قطعیت را ـ که مهمترین ویژگی پسامدرن است ـ در داستان مبنا قرار میدهد. در واقع، اساس پیکر فرهاد بر رؤیا، ابهام و تردید است. هیچ چیز در این داستان قطعی نیست. همه حوادث در فضایی خوابزده و رویاگونه میگذرد و روای داستان روایتگر حوادثی است که هنوز رخ نداده است.