محبوبه میرقدیری در سال 1337 در اراک زاده شد، تحصیل کرد، خواند و نوشت و نوشت تا رسماً نویسنده شد. اولین مجموعه داستانش به نام «شناس» در سال 1378 توسط انتشارت روشنگران منتشر شد. بعداً رمان «پولک سرخ» در سال 1380 و رمان «خانه‌آرا» هم در همان سال از وی منتشر شد. مجموعه داستان روی لب‌هاشان خنده بود در سال 82 و سرانجام رمان «و دیگران» را در سال 1384 منتشر کرد. محبوبه میرقدیری که از همان ابتدا توانایی‌اش را در داستان‌هایش به درستی نشان داده بود، با کتاب «و دیگران» به آنچه که باید، دست بافت. «و دیگران» برنده جایزه مهرگان و رمان برگزیده سال 1285 شد.

منابع مشابه بیشتر ...

663cbcb06d731.jpg

یاد بعضی نفرات

سیمین بهبهانی

یکی از بهترین روش‌هایی که تا امروز در جهان برای بیان احساسات، اعتراضات و بیان موضوعات دیگر خلق شده «شعر» است. دنیای شعر دنیای لطیف، ساده و دوست‌داشتنی است. حرفی که با عروض خاصی بر دل می‌نشیند. ادبیات معاصر ایران در دل تاریخ خود نویسندگان و شاعران پرآوازه زیادی داشته است که هرکدام از آن‌ها سبک و طبع متفاوتی داشته‌اند. «سیمین بهبهانی» شاعر نامدار ایرانی در کتاب «یاد بعضی نفرات» از شاعران و نویسندگانی که در دوره او می‌زیسته‌اند، نوشته است. این کتاب شامل خاطرات، مقالات، مصاحبه‌ها و دیدارهای اوست. کتابی که اگرچه تنها یک کتاب است اما خواننده را با چندین کتاب و چندین نویسنده آشنا می‌کند. در این اثر گوشه‌هایی از زندگی، احوال و آثار برخی افراد همچون «منوچهر آتشی»، «هوشنگ ابتهاج»، «احمدرضا احمدی»، «پگاه احمدی»، «مهدی اخوان ثالث»، «پروین اعتصامی»، «قیصر امین پور»، «گلی ترقی»، «صادق چوبک»، «سهراب سپهری»، «همایون شجریان»، «شیرین عبادی»، «فروغ فرخزاد»، «فریدون مشیری» و «عباس معروفی» را در قالب خاطرات، دریافت‌ها و برداشت‌های شاعرانه شرح داده شده است. وی در ابتدای این مجموعه با لحنی شاعرانه به برخی خرده‌ها در باب شعر خود پاسخ می‌گوید و طی آن, به این موضوعات اشاره می‌کند : زمان و شعر, انسجام در شعر امروز و شعر سنتی, ارزش طنین واژه‌ها, ارزش تشکل واژه‌ها, زبان شاعر, تصویر, شعر کم تصویر و تصویر کنایی. سیمین بهبهانی علاوه بر اینکه در شاعری استاد بود، در نثرنویسی و خاطره‌گویی نیز تبحری ویژه داشت. او هم شعر اجتماعی می‌سرود و هم شاعری اجتماعی و پر حشر و نشر بود. او در این کتاب گوشه‌هایی از زندگی، احوال و آثار برخی شعرا و نویسندگان معاصر را ـ بعضا در قالب خاطرات و دریافت‌های شاعرانه ـ به دست می‌دهد. سیمین بهبهانی درباره این کتاب می‌نویسد: «بیشترینه نوشته‌هایم در این مجموعه، حاصل دقت در آثار و احوال یاران و عزیزان و شناخت رفتار و گفتار ایشان بوده و به خاطره همنشینی با آنان در آمیخته، و کمتر فصلی است که از این گونه حال و حکایت بی‌بهره مانده باشد. اسلوب نگارش یادگزاره‌ها گاه ساده است و گاه پیرایه‌مند: نظر به موقعیت و احوال خودم، از هر دو شیوه بهره گرفته‌ام. این حقیقت را هم هیچ‌گاه فراموش نکرده‌ام که هر هنرمند، در آنچه می‌آفریند، بازتابی از چند و چون روان و ضمیر خویش دارد. از این‌روست که ضمن اندیشیدن درباره هر اثر، به خلق و خوی آفرینده‌اش هم توجه داشته‌ام.... ...آتشی هیچ‌گاه با تهران، با آداب‌ورسوم ساختگیش، با خنده‌ها و تعارف‌های مصلحتیش، با زندگی ی «بی تنور» و «بی‌بوی نان گرم» انس کامل نگرفته است. در این شعر، اما، یک‌باره بدگمانی و بیزاری به گونه‌ی حیله‌گری پلید، که عمری «مصراع آخرینش را در تیررس نشسته است»، چهره می‌نمایاند. گویا انگیزه‌ی گریز از تهران، تهرانی که بهترین سال‌های جوانی او را مصروف خودکرده است، با همین شعر در او بیدارمی‌شود، گرچه پیش از این هم این انگیزه، گیج و گم، در پاری از شعرهای پیشینش رخ می‌نموده است. باز هم یادآور می‌شوم: آتشی خود به من گفته است که شأن شعر را فراتر از پرداختن به حوادث روزمره و جزئی می‌داند. اگر در شعرش به دنبال نشانه‌هایی از این قبیل بگردی، هرقدر هم که دوستت بدارد، روی ترش می‌کند و به نفی و انکار می‌کوشد؛ باشد. اختلاف من و آتشی همین جاست. من به ملموس‌ترین حوادثی که با سرنوشت وطنم، هم‌وطنم، جهانم و کل کره‌ی ارض بستگی دارد می‌اندیشم و آتشی به چیزی فراتر از این‌ها که از حیطه‌ی تصور من بیرون است. داستان رایج‌ترین و بزرگ‌ترین گرفتاری ی کشور ما با طنزی عجیب در این شعر مطرح می‌شود. ایجاز به حدی ست که گویی شعر فقط با علائم کلیدی پیش می‌رود: چشم شیشه بی، کلاه شاپو، حضور شکاک کشتی، وجود سامسونیت پرتخیل مشکوک، شکستن ایمان و چند واژه‌ی دیگر طرح کلی داستان را می‌ریزد و دنباله‌اش را باید خودت در ذهنت کامل کنی و سرانجام ریش بندر و آن تیزهای بی‌آزرم. اگر باید خواننده را در لذت ساخت و پرداخت شعر سهیم کنی، این‌گونه باید باشد، نه آن‌که باد به دستش بدهی و بگویی بباف.اگر آتشی بار دیگر بگوید که من به مسائل جزئی بی‌اعتنا هستم، این شعر را پیش رویش می‌گذارم. اين تاریخ ماست. بازگوی علت فقر و بی‌نوایی ی ملت ماست. تأسفی ست برحقی که «بیگانه» از ما پایمال می‌کند و خیانتی که «خویش» بر ما روا می‌دارد؛ و اگر از غفلت بیدار نشویم، وای بر ما! آتشی بی‌گمان شاعری ست که روی به اعتلا دارد و هرگز راه نشیب نپیموده است. مقایسه‌ی شعرهای نخستین و فرجامین این کتاب گواه همین مدعاست. پرکار است و در میان کارهایش، متعالی فراوان است و متوسط نیز. گاه به اطناب می‌گراید، اما آنجا که به ایجاز می‌پیوندد محشر می‌کند: خانه‌ات سرد است؟ خورشیدی در پاکت می‌گذارم و برایت پست می‌کنم. ستاره‌ی کوچکی در کلمه یی بگذار و به آسمانم روانه کن.

65ae888a08243.jpg

علما و نویسندگان بوشهر: بر پایه کتاب الذریعه الی تصانیف الشیعه آقا بزرگ تهرانی‌

در مجموعه حاضر، مطالب مربوط به علما و دانشمندان بوشهری، از کتاب 28جلدی ((الذریعه الی تصانیف الشیعه))، استخراج و به فارسی برگردانده شده است .در بخش پایانی کتاب، مترجم علاوه بر مطالب مندرج در کتاب ((الذریعه))، توضیحات دیگری درباره شخصیت‌های یاد شده، ضمیمه کرده است.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

58a6bdb7341aa.PNG

نگاهی کوتاه به نقش زن در آثار احمد محمود

محبوبه میرقدیری

و مادربزرگ قلیان را پس زد و گفت: کسی اینجا نبود، کسی اینجا نیومد، هیچ‌کس به فکر اینجا نیست، هیچکس! تو خانه کارون هستم. کارون پدر شاسب داستان بازگشت عطر گل را می‌بینم پشت چرخ خیاطی نشسته است و مشغول کار است و مادربزرگ دست به هم می‌ساید: «سوخته روزگارم شاسب». آیا مادربزرگ، بی‌بی سلطنت، عطر گل و خاور نیست؟ ننه امرو، خالد و یا بلقیس و بی‌بی حکیمه نیست که زنجیری که جهان این زنان ـ زنان این داستان‌های محمود را به هم پیوند می‌زند. حلقه در حلقه دلهره خفقان است و رنج کار به هم پیوند می‌زند.

پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی پژوهش‌ها/پژوهش در ادبیات داستانی
مقاله