فرهنگ ما پر از نماد است: خوراک بوقلمون روز شکرگزاری، حلقه ازدواج، تاج عروس، غسل تعمید و ... در هر کدام از این نمادها، شیء یا مراسمی جانشین صدها و هزارها کلمه توصیف میشود. اگر بخواهید به داستانتان وجوه بیشتری بدهید، استفاده از نمادها را، به عنوان ابزاری برای ارائه معنا، مورد توجه قرار دهید. نماد میتواند یک تصویر باشد که برای لحظهای کوتاه در داستان میآید. همچنین ممکن است با عمل داستانی یکی شود: این ترکیب یا شکل ادبی که در سرتاسر کار گسترش مییابد و کلیت آن را در برمیگیرد و [در مقایسه با سطح ظاهری داستان] بار معنایی بیشتری را بر دوش میکشد.
کتاب هزار و یک حکایت یکی از تالیفات مرحوم خلیل خان ثقفی است. ایشان در پاریس به مطالعه کتب مختلفی از آثار نویسندگان عربی، مراکشی، الجزایری، فرانسوی، ژاپنی، چینی، انگلیسی، آلمانی که حکایات را نوشته بودند نمود و مصمم گردید که با اطلاعات شخصی حکایات مختلفی را بهم درآمیزد و اندک اندک آنرا تا پانصد حکایت درآورد ولی با فرصتی که در مدت یک سال بدست آورد و شور و ذوقی که پیوسته در تدوین کتاب از خود ابراز می نمود کم کم حکایات گردآورده او از یک هزار تجاوز نمود و نام آنرا هزار و یک حکایت نهاد و پس از بازگشت به میهن حک و اصلاح مختصری نمود و نام آنرا هزار و یک حکایت نهاد و منتشر نمود...
در این داستان پلیسی جنایی، احمد به همدستی سه نفر از دوستانش دست به آدمربایی مسلح میزند .آنان، سرمایهداری به نام پرویز پازوکی را میربایند .در این ماجرا احمد، راننده پازوکی را به قتل میرساند و در پی آن وقایعی رخ میدهد که داستان براساس آن شکل گرفته است.