برای مقدمه این نوشتار، به بررسی پیشینه نمایشنامهنویسی و نمایش منظوم در ایران نیازی نیست، زیرا در این باره میتوان یکراست به منابع اصلی رجوع کرد. اما ناچاریم یادآور شویم که آغاز درامنویسی در ایران به اواخر دوره قاجار و سپس مشروطیت باز میگردد و به هر صورت باید آشنایی ایرانیان با نمایشنامههای اروپایی و اجرای آنها در ایران را ابتدای نمایشنامهنویسی و درام در این سرزمین دانست. در کنار نمایشها و درامهایی که پدید آمد، میتوان ظهور خصلتهای دراماتیک را در پارهای آثار شاعران بازجست. اگر چه تک و توک در آثار گذشتگان نیز چنان خصلتهایی یافت میشود، اما بسیار اندک است و درستتر آن است که ظهور و رشد این خصلتها را در شعر شاعران مشروطه به این سو، متأثر از هنر درام بدانیم.
شاید بعضی ها تصور نمایند که آثار بجای مانده فرهنگی از ادوار مختلف و زمانهای متفاوت فقط مربوط به مردان بوده و زنان هیچگونه نقشی در آفرینش ادب و فرهنگ نداشته اند در صورتیکه زنان زیادی در این جهان پهناور آفرینندگان آثار بزرگی شده اند. وقتی در آثار و احوال بانوان شاعره این کشور شعر و ادب پرور مطالعه می نمائیم و بزرگانی چون رابعه، مهستی و پروین اعتصامی را مانند ستارگان درخشانی در آسمان ادبیات کشور مشاهده می کنیم بر خود می بالیم که در کنار مردان نام آور میدان شعر و ادب بودند زنانیکه کم از مردان نبوده و مایه مباهات و افتخار این سرزمین بوده اند. صاحب لباب الالباب وقتی از رابعه قزداری سخن به میان میآورد گوید: رابعه اگر چه زن بود اما به فضل بر مردان جهان بخندیدی، فارس هر دو میدان و والی هر دو بیان، بر نظم تازی قادر و در شعر پارسی بغایت ماهر...
شاید بعضی ها تصور نمایند که آثار بجای مانده فرهنگی از ادوار مختلف و زمانهای متفاوت فقط مربوط به مردان بوده و زنان هیچگونه نقشی در آفرینش ادب و فرهنگ نداشته اند در صورتیکه زنان زیادی در این جهان پهناور آفرینندگان آثار بزرگی شده اند. وقتی در آثار و احوال بانوان شاعره این کشور شعر و ادب پرور مطالعه می نمائیم و بزرگانی چون رابعه، مهستی و پروین اعتصامی را مانند ستارگان درخشانی در آسمان ادبیات کشور مشاهده می کنیم بر خود می بالیم که در کنار مردان نام آور میدان شعر و ادب بودند زنانیکه کم از مردان نبوده و مایه مباهات و افتخار این سرزمین بوده اند. صاحب لباب الالباب وقتی از رابعه قزداری سخن به میان میآورد گوید: رابعه اگر چه زن بود اما به فضل بر مردان جهان بخندیدی، فارس هر دو میدان و والی هر دو بیان، بر نظم تازی قادر و در شعر پارسی بغایت ماهر...
نویسنده این کتاب در سال 1372و 1373(هر بار به مدت دوماه) به همراه یک گروه فیلمبردار صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران برای تهیه مجموعهای مستند درباره آسیای مرکزی به کشورهای تاجیکستان، قرقیزستان، ترکمنستان، قزاقستان و ازبکستان سفر میکند. این گروه کوشیدهاند تا تصویری از معماری، سنتها، آداب و رسوم، مذهب، هنر و ادبیات، صنایع دستی و اقتصاد کشورهای مذکور فراهم آورند. مؤلف نیز که با این گروه همسفر بوده است، یادداشتهای روزانه خود را از دیدهها و شنیدهها در قالب سفرنامه تنظیم و منتشر کرده است. در این نوشتهها جنبههای مختلف فرهنگ، طبیعت، اقتصاد، تاریخ، زندگی و آداب و رسوم مردم آسیای مرکزی توصیف شده است.