میگویند شاعران که از دیدی فراعادی بهرهورند، تصویربرداران نازک بین و تیزنگر جامعه خویشاند و شاعری که چشم بسته در کار انزوا، از جامعه خویش و واقعیات ملموس آن از نیک و بد، زشت و زیبا غافل میماند و تنها از خیالبندی یا رویاسازیهای خویش میگوید و از پندارههای پلید میسراید ـ چنانکه بسیاری از شاعران گذشته و حال میسرایند ـ بود و نبود و یا خروش و خاموشیاش نه تنها هیچ اثری در روند تکاملی اندیشههای انسانی و تصور و دگر شدنهای بایستهای آن ندارد که در بالندگی و پرورش اندیشههایی هم که برآیند تحولات اجتماعی آنان است نیز نقشی بازی نمیکند.
برای ترجمه اشعار، شعرها به تمامی از متن اصلی آنها به زبان آلمانی به فارسی برگردانده شده است. شیوه مترجم بدانگونه بوده است که جوهر کلام شاعر در قالب شعر فارسی ریخته شود. و این او را ناگزیر کرده که ضمن وفاداری به متن اصلی تغییراتی را متناسب با شعر فارسی بپذیرد. زیرا اگر شعر شاعران غیرفارسی را عینا واژه به واژه به فارسی برگردانیم چیزی خواهد شد خشک و چه بسا که زیبایی کلام شاعر و گاه حتی خود مفهوم نیز در ترجمه رنگ خواهد باخت...
مجموعه شعر چهل کلید سروده سیاوش کسرایی است. او در سال ۱۳۰۵ در اصفهان متولد شد. وی سرودن شعر را از جوانی آغاز کرد.بسیار زود به همراه خانواده اش به پایتخت آمد. او در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران درس خواند و علاوه بر فعالیتهای ادبی و سرودن شعر، عمری را به تکاپوهای سیاسی (حزب توده ایران) گذراند. اما سرانجام، ناگزیر از مهاجرت شد و دوازده سال پایانی زندگی اش را ابتدا در کابل و سپس در مسکو بسر برد. وی سالهای پایانی عمر خویش را دور از کشور خود و در تبعید در اتریش و شوروی گذراند؛ وی در سال ۱۳۷۴ به دلیل بیماری قلبی در وین، پایتخت اتریش در سن ۶۹ سالگی بر اثر بیماری ذات الریه زندگی را بدرود گفت و در گورستان مرکزی وین (بخش هنرمندان) به خاک سپرده شد.
این کتاب دربرگیرنده نوشتارهایی است که در آنها نویسندگان، شاعران و نقادان درباره فروغ و آثار او قلم را بهانه ابراز سلیقهها، باورداشتها و عقاید خود کردهاند. عناوین برخی از نوشتارهای کتاب بدین قرار است: دریغ و درد: گفتگو با مهدی اخوان ثالث درباره فروغ فرخزاد/ کیخسرو بهروزی، شعر فروغ: شعر شورش، شعر مفهوم و شعر آزادی زبان/ منوچهر آتشی، شکل ناتمامیها/ شمس آقاجانی، بزرگترین زن تاریخ ایران/ رضا براهنی، اصلا رابطهای نیست: گفتگوی برناردو برتولوچی با فروغ فرخزاد، اگر زنده بود، از کدامین راه میرفت/ شهرنوش پارسیپور، پنجره فروغ/ محمد حقوقی و .... .
شعر زنان در ایران بهآسانی شکل نگرفته است و زنانی که هستی خود را پایریز الهه شعر کردهاند، از رابعه قزداری تا فروغ فرخزاد که مقطعی را در تاریخچه شعر زنان ایران بازگشود، از راهی بس دشوار و سنگلاخهای تاریخ مذکر گذشتند. در این کتاب از زوایهای دیگر به این زنان نگریسته شده و با هستی و چگونگی زندگی و آثار آنان خواننده آشنا خواهد شد. رابعه، مهستی، پادشاه خاتون، جهان ملک خاتون، عالمتاج قائممقامی، پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد و ... در این کتاب با کتابهای دیگران متفاوت بررسی شدهاند.