صادق چوبک متعلّق به نسل دوّم نویسندگان ایرانی است که پس از تثبیت داستان کوتاه، در ارائۀ نمونههایی موفق در این عرصه کوشیدند. چوبک در داستانهایش به زندگی اقشار بینوا و فرودست پرداخت و از زبان و لحن آنان سود برد تا واقعیتهای زشت و تلخ حیات را با دقّت و جزئیات تمام به تصویر کشد. او در این راه از امکانات و صناعاتٍ روایی ویژهای استفاده کرد که بررسی مجموعة آنها موضوع تحقیق حاضر است. در این مقاله کوشش شده است همة اجزای روایی در داستانهای کوتاه چوبک از طرح و شخصیّت گرفته تا زاویة دید، زبان، ... تجزیه و تحلیل شود.
کتاب هزار و یک حکایت یکی از تالیفات مرحوم خلیل خان ثقفی است. ایشان در پاریس به مطالعه کتب مختلفی از آثار نویسندگان عربی، مراکشی، الجزایری، فرانسوی، ژاپنی، چینی، انگلیسی، آلمانی که حکایات را نوشته بودند نمود و مصمم گردید که با اطلاعات شخصی حکایات مختلفی را بهم درآمیزد و اندک اندک آنرا تا پانصد حکایت درآورد ولی با فرصتی که در مدت یک سال بدست آورد و شور و ذوقی که پیوسته در تدوین کتاب از خود ابراز می نمود کم کم حکایات گردآورده او از یک هزار تجاوز نمود و نام آنرا هزار و یک حکایت نهاد و پس از بازگشت به میهن حک و اصلاح مختصری نمود و نام آنرا هزار و یک حکایت نهاد و منتشر نمود...
در این داستان پلیسی جنایی، احمد به همدستی سه نفر از دوستانش دست به آدمربایی مسلح میزند .آنان، سرمایهداری به نام پرویز پازوکی را میربایند .در این ماجرا احمد، راننده پازوکی را به قتل میرساند و در پی آن وقایعی رخ میدهد که داستان براساس آن شکل گرفته است.
آثار و نوشتههای عارف بزرگ جهان اسلام حضرت مولانا، یکی از مصادیق بارز رمزوارگی زبان عرفانی است که به آت حیات جاودانه نیز بخشیده است. این کتاب کوشش پیگیری است برای نزدیک شدن به فضای ذهنی مولوی و بهدستدادن تأویلهایی از رمزهای دیوان او به گونهای که با جهانبینی و نگرش خاص عارفانه ـ عاشقانه او همسویی داشته باشد یا دستکم مغایرتی نداشته باشد. متن کتاب مشتمل بر مقدمهای در باب موضوع زبان و بیان در عرفان و ادبیات عرفانی است و فرهنگوارهای از رمزهای کلیات شمس تبریزی بر اساس متن مصحح استاد فروزانفر.
عرفان اسلامی بیگمان، از مهمترین عوامل سازنده و شکلدهنده فرهنگ و تمدن ایرانی ـ اسلامی است، از این رو برای آگاهی از بنیانهای فکری و فرهنگی مردم مسلمان این مرز و بوم مطالعه همه جانبه آن، مخصوصا از جهت تأثیری که در زندگی اجتماعی و روابط انسانی و عاطفی مردم داشته است، ضرورت تام و غیرقابل انکار دارد. آگاهی اجمالی از حیات اجتماعی مردم این سرزمین در دورههای گوناگون تاریخی، کافی است تا هر محقق منصف و بیغرضی به نقش حیاتی و مؤثر عرفان اسلامی و تعالیم مثبت و شوقانگیز آن در زمینهسازی و جهتدهی هنر و ادبیات غنی و باشکوه این کشور، پی ببرد و بدان اعتراف کند.